۱۳۸۸ بهمن ۱۴, چهارشنبه

پرسه در مه

جشنواره نوشت :
روز نهم :

"پرسه در مه" امتياز 10/7
اين فيلم را روز شماري مي كردم كه ببينم. هر چه باشد كارگردانش يكي از فيلم هاي مورد علاقه ام " پابرهنه در بهشت" را ساخته .
فيلم كه شروع مي شود داد مي زند كه كار كار خود "توكلي" است. خوب است كه آدم انقدر زود امضا پيدا كند و كارهايش قابل تمييز باشند.
هرچند من سر از علاقه ي توكلي به راهروهاي بيمارستان در نياوردم .
داستان را " امين" (شهاب حسيني) نوازنده ي پيانويي تعريف مي كند كه اكنون در كما است و سعي مي كند به ياد بياورد چرا به كما رفته است .امين موزيسيني مغرور است كه از جايي به بعد دچار سكته ي ذهني مي شود و ديگر قادر نيست آهنگ جديدي بنويسد . اين وضعيت كم كم تبديلش مي كند به انساني ماليخوليايي و كم كم با همسرش رويا ( ليلا حاتمي ) دچار مشكلاتي مي شود و...

نكات مثبت :
- داستان مثل " پابرهنه در بهشت" قسمت اعظمش به مونولوگ مي گذرد و اين تماشاچي را بيشتر با دنياي دروني قهرمان داستان درگير مي كند .
- بازي ها خوب هستند . هر چند "ليلا حاتمي" مثل هميشه در بروز احساسات خساست به خرج مي دهد . "شهاب" هم نقش بيمار رواني را خوب اما كمي كليشه اي بازي كرده. اما حركات صورت ، گردن و چشم هايش در جاهايي ، علاوه بر "رويا" اعصاب ما راهم خوب خورد مي كند.
- شروع داستان از زبان يك بيمار در كما ايده اي خوبي بود.

نكات منفي:
- داستان كمي كش دار بود و البته آنهمه پرش ، رفت و برگشت و داستان كمي يك خطي و بدون فراز و فرود احتمالا موقع اكران استقبال از فيلم را تاحدودي بي رمق خواهد كرد.
-وجود هنرپيشه هاي قدر مثل " مسعود رايگان" و " احمد ساعتچيان" در هر فيلمي مي تواند دست كارگردان را براي استفاده از آن ها و رونق دادن به فيلم باز بگذارد . اما اين جا توي اين فيلم اين دو نفر جدا حرام شده بودند.
- بالاخره "استاد" موسيقي امين را از روي ديوار دزديد يا نه؟ من كه نفهميدم.

پ.ن.:
ديدن دو فيلم پشت هم از "ليلا حاتمي" كه تقريبا نقش هاي مشابهي داشت و هر دو فيلم هم از عامل موسيقي يكي ويولونسل و ديگري پيانو باعث شده بود كه ما مدام داستان ها را با هم قاطي بكنيم. براي يك روز ديدن 4ساعت "ليلا حاتمي " جدا اوردوز بود .
پ.ن.2:
"پابرهنه در بهشت" مطمئنا فيلم قوي تري بود .
پ.ن.3:
امروز را هم به جاي سينما در خدمت مادر گرام مي باشيم . باشد كه التفاطي نموده ما را بهشتي فرمودند! پس فيلم هاي امروزكه طبق برنامه ي بسيار دقيق جشنواره بايد " كيميا و خاك" به كارگرداني عباس رافعي و " شكارچي شنبه" به كارگرداني پرويز شيخ طادي باشد. حيف شد دلم مي خواست دومي را ببينم. "سينه سرخ" اش را در جشنواره هاي قبلي دوست داشتم.

۲ نظر:

مسافر گفت...

ای جان!! بازم از لیلا بنویس. :دی
آره، لیلا رو یادم رفت. همچنین درام شیدا. صدای ثرآن خوندن لیلا همین حالا تو گوشمه! " و رتل القرآن ترتیلا"

Maanta گفت...

عجب آدماي چيپي پيدا مي شنا! :)