۱۳۹۱ تیر ۲۸, چهارشنبه

سکوت

از آن جا که در این هفته ی گذشته کل دنیای کاریم زیر و رو شد و از آن جا که برای خودم اولتیماتوم دو ماهه گذاشته ام برای ماندن یا رفتن و از آن جا که همه ی اولتیماتوم ها و تصمیمات من همیشه ی خدا روی آب بوده و هیچ سندیتی ندارد در نتیجه درباره اش اصلا حرف نمی زنم. این می شود که چند وقتی پیدایم نمی شود...

دست و درخت

 گفت «تا حالا دستت را روی بدنه‌ی هیچ درختی نکشیده‌ای؟ معلوم است نکشیده‌ای. درخت آدم را آرام می‌کند. خیلی آرام. آرامشی که در درخت هست توی وجودِ هیچ آدمی پیدا نمی‌شود. همین الان برو پارک و قدیمی‌ترین درختش را پیدا کن و دستت را بکش روی تنه‌اش. کِیف می‌کنی از این کار.»


منبع: محسن آزرم