۱۳۸۸ بهمن ۱۴, چهارشنبه

چهل سالگي

جشنواره نوشت :
روز نهم:
چهل سالگي امتياز 10/6
حالا ما يك چيزي گفتيم كه دوز روشنفكري اين دوره پايين بود ، بايد زودي دوتا فيلم روشنفكري مي انداختي توي دامانمان اي جشنواره؟!
"چهل سالگي" بين فيلم هايي كه تا اين جا ديده ام از همه بيشتر نشانه هاي آن سينمايي را داشت كه من يكي لااقل بهش مي گويم افه ي روشنفكري! يا سينماي "قهوه"!
داستان البته ربطي به چهل سالگي نداشت. يعني آدم اسن فيلم را كه مي بيند مي گويد لابد راجع به بحران 40 سالگي است كه مي گويند خيلي هم بحران دپرس و بدي است!اما فيلم بيشتر بحران رقيب عشقي بود تا 40 سالگي. يعني طرف مي توانست هر چند سالش باشد ، شما بگير 38 سال يا 45 سال!! البته تا اين حد هم بي ربط نبود ها! بالاخره بحران عشقي هم از جزه هاي اصلي همين بحران 40 سالگي است به گمانم!
خلاصه اين كه داستان ، داستان فرهاد ( محمدرضا فروتن) بود و همسرش نگار( ليلا حاتمي - قابل توجه بعضي ها!) . نامزد سابق نگار كه حالا نوازنده اي معروف شده بود در حال برگشتن از پاريس بود و نگار كمي فيلش ياد هندوستان كرده بود و فرهاد هم به نوعي از عشقش مي ترسيد! و ...
داستان فيلم بايد اعتراف كنم كه خوب بود و جذاب. يعني من تماشاچي نگران آخر كار شده بودم و اين خودش يعني موفقيت فيلم نامه. بازي ها هم عالي بود كه جزاين نمي شد انتظار داشت.
داستان همان طور كه اولش مي نويسد برداشتي است امروزي از مثنوي اول مولوي و اين امروزه بودن را خوب در آورده بود حالا گيرم كه آدم هاي داستان زيادي مرفه بي درد! بودند و ...
ضمنا جناب آقاي رقيب عشقي از پاريس برگشته ،كه بي شك خيلي خوش تيپ تشريف داشتند كاشف به عمل آمد كه از فوتومانكن هاي هاكوپيان هستند ! ( البته توسط "سم" جان كه علاقه ي خاصي به كاتالوگ هاي هاكوپيان دارد! )
اوايل فيلم داشتيم مي گفتيم كه كدام آدمي فروتن را ول مي كند مي رود سراغ يكي ديگه؟! اما جناب رقيب خان را كه ديديم دلمان به حال فروتن سوخت كه بي نوا عجب رقيبي هم دارد!! فروتن هم باشي كم مي آوري! البته احتمالا منظور كارگردان هم همين بوده :)
فيلم ازآن جا كه امضاي "عليرضا رييسيان " پايش است ، نبايد خيلي غافل گير شويد اگر روال داستان كمي كند پيش مي رود.
نكات مثبت :
داستان قوي وپركشش و بازي هاي ملموس و قشنگ

نكات منفي :
"ليلا حاتمي" مي تواند واقعا زني باشد از سنگ. درست كه چهره ات به خودي خود خيلي معصوم است ولي جان هركي دوست داري كمي احساس يده به آن صورت. كمي احساس هم شايد بد چيزي نباشد. "حاتمي" در فيلم هايش انگار توي باغ نيست. منگ است. ! البته ما ايشان را بين اين همه بازيگر زن به در نخور ، بسيار هم قبول داريم. گفته باشم!
- پاشنه ي آشيل فيلم جناب آقاي رقيب بودند كه بازي شان جدا توي ذوق مي زد. جز چهره ي قشنگ اما مصنوعي و غيرقابل لمسش كه دقيقا به درد همان شوهاي تبليغاتي مي خورد ، هيچ هنر ديگري ما از ايشان نديديم. بازيگري شايد انتخاب خوبي نباشد براي جناب رقيب.
- نقش دختر خانواده هم خيلي لوس و خنك از آب در آمده بود . اين درست كه بچه هاي الان مثل مادربزرگ ها حرف مي زنند بس كه مي فهمند ، اما كمي بچگي هم براي يك دختر 10 ساله شايد بد نباشد.


پ.ن.:
جايي در داستان ، ماجراهاي كميته و برخوردهاي گشت ارشادهاي دهه ي شصت را نشان مي دهد و سعي بي نهايت آن زماني ها براي بهشتي كردن همه ي ملت بلااستثنا. اين قسمت ها جان مي دهد براي سربه سرگذاشتن سبزها . نخست وزير آن موقع ها "ميرحسين" بود ديگر؟! ;)
بعدا نوشت:
ايده ي اشك ريختن ناخوداگاه فروتن ، كه نفهميدم چه كاركردي در پيشبرد داستان داشت ، من را ياد اشك هاي قهرمان فيلم عزيزم " The princess and the warrior" انداخت. چه قدر اشك ها در تضاد با چهره ي سنگي بازيگر آن فيلم قشنگ بود.

۳ نظر:

مسلم گفت...

لیلا حاتمی بهترین بازیگر زن سینماب ابران بوده و هست. تو هم مثل بورژواهای کثیف جشنواره فجر هیچ وقت دوست نداشتی بازیشو ببینی! تو که از حاتمی کیا خوشت میاد حتماً ارتفاع پست رو دیدی. هر زن دیگه تو اون بازی میکرد در کنار بازی درخشان فرخ نژاد حتماً دیده نمی شد. ولی میبینیم که درست برعکسه قضیه. مسخره استا! سالاد فصل، ارتفاع پست و سیمای زنی در دوردست رو نبینی، بعد باسه دلخوشان برای بی پولی سیمرغ بگیری! هر چند بازیش تو بی پولی هم یه سر و گردن از همه بازیگرا بالاتر بود.
البته برای چیپ هایی مث تو همون بهنوش بختیاری و مهناز افشار کافیه! :دی
یالا استغفار کن!

Maanta گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
Maanta گفت...

Maanta گفت...
وايييييي
بابا حالا شوما كوتاه بيا! سني ازت گذشته ، سكته مي كني مي افتي رو دست اين ناپديد ها!
عجب گيري كرديم. بابا ما كي گفتيم ليلا بده. اصلا ليلا ماه. خوبه؟ راضي شدي. صلوات بفرست بابا. بعدشم ما به ليلا چي كار داريم. اين كار خارجياست. ! ما همون شهاب حسيني مي بينيم بسمونه :) عجب چيپ هايي پيدا ميشن. بابا گفتن ناموس بازي مد شده باز اما حالا شوما كوتاه بيا. عجبا!
ضمنا منم پوستر بهنوش بختياري زدم به اتاقم يا جنابعالي مستر چيپيان؟!!!

بعدشم "ليلا" ي مهرجويي رو يادت رفت!