
هيچي مثل بوي يه غذاي خوشمزه حالتون رو خوب نكنه
و ديدن يه ظرف غذاي عالي با اون مواد طلايي رنگ براق و اون بوي محشر اشتها آور كل روزتون رو مي سازه
داستان دو تا زن تو دو زمان متفاوت كه نقطه ي مشتركشون عشقشون به غذا و آشپزيه.
باور كنيد از ديدن دنياي اين دوتا زن لذت خواهيد برد
عاشق شخصيت جوليا چايلد مي شيد حتي اگر مثل من از "مريل استريپ" بدتون بياد .
تازه از اونجا كه شخصيت اصلي تو كار نوشتن بلاگه ، كلي هم ذات پنداريتون مي گيره و دلتون مي خواد شما هم بزنيد تو كار بلاگ آشپزي
اميدوارم آخر فيلم شما هم با همه ي ما عشق غذاها كه ايمان داريم دنيا رو مي شه با غذا تغيير داد و تبديلش كرد به محل بهتري براي زندگي ، هم عقيده بشيد

و همين سادگي و عين زندگي بودن آدم هاي داستانه كه باعث مي شه وقتي بعد از دو ساعت از پاي فيلم پا مي شيد احساس خوبي داشته باشيد ، دلتون بخواد بريد در يخچال رو باز كنيد و يه كم قربون اون ليمو ترش هاي زرد درشت ، اون گوجه فرنگي هاي براق و اون كلم قمري كه اون گوشه كز كرده ، بريد وبعد از مدت ها يه نيم نگاهي به ميوه ي ممنوعه ي يخچال يعني اون قالب كره ي طلايي بندازيد و يه روز بي خيال چربي و كلسترول بشيد و كره رو بماليد روي برنج و بعدش هم " Yum" ، معجزه ي كره رو ببينيد .
پ.ن.:
البته فيلم يه جورايي هم علمي تخيلي بود. شما كه توقع نداريد ما باور كنيم آدم هاي قصه بعد از خوردن اون همه غذاي لذيذ و چرب همون طوري مانكن موندن؟!!
پ.ن.2:
آقا من هنوز از هيكل غول اين "مريل استريپ" تو فيلم ، شوكه هستم. همين قدر گنده بود از اول يا چه مي دونم حيله هاي تصويري بود؟!