۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

رخمان...


كتاب قانون خوب بود.

كاريكاتوري بود از كليت جامعه. از هر كس تكه اي برداشته بود چسبانده بود به يك خانواده، اين شده بود كه خانواده ي " رحمان توانا" خيلي اغراق شده بودند.

هميشه به تازه مسلمان ها حسوديم مي شد. آن چه ما به ارث برده ايم ، آن ها خودشان به دست آورده اند. مثل كسي كه ثروت از پدر به ارث برده باشد واز اول در ناز و نعمت باشد تا كسي كه از صفر شروع كند و خودش به ثروت برسد. در آخر هر دو ثروتمندند ولي اين كجا و آن كجا؟!

كاش به جاي پرويز پرستويي كس ديگري را براي نقش اول انتخاب مي كردند. پرستويي براي اين نقش كمي تا قسمتي پير بود.

يعني اين خانم لبناني تازه مسلمان هيچ مسلمان تري از پرستويي پيدا نكرده بود يا اين قدر عقلش كم بود كه نشناخته تن به ازدواج با كسي از يك شهر و ديار ديگر با دنيايي متفاوت داده بود؟ در هر دو صورت هر چه سرش آمد حقش بود!

فيلم حرفيكه مي خواست بزند را زده بدون اضافات معمول اين روزها و دوربين كج و دوربين روي دست و بازي هاي رئال و فضاي سوررئال و ...

امتيازش اين بود كه در برهوت بي داستاني سينماي امروز كه فيلم ها يا از شدت روشنفكرمابي اصلا داستان ندارند يا از شدت زرد بودن داستانشان از شدت تكرار نخ نما شده ، آمد ،داستانش را گفت و رفت. سينما قرار است همين قدر ساده باشد.

"كتاب قانون" آن قدر خاص نيست كه بخواهيم خيلي راجع بهش بحث كنيم و آن قدر عام نيست كه راجع بهش هيچ حرفي نزنيم.

به هر حال به ما كه چسبيد. هر چند از ديدن ملت به اين خوشحالي كه كلا به هر حركت بي مزه اي مي خنديدند و به گمانم شرطي شده اند كه تا چراغ هاي سينما را خاموش مي كنند هر چه ديدند بخندند!!


همين...
پ.ن. :
براي اونايي كه فيلمو نديدن : تصوير همان "جان" است كه در مطلب قبل اشاره كردم . با لهجه ي مسخره اي فارسي حرف مي زد و در كل با حرفاش خوب حال برادران مثبت فيلم رو مي گرفت!
اسم مطلب هم تلفظ اسم " پرويز پرستويي " يعني "رحمان " توسط زن لبناني است كه نمي توانست "ح" را تلفظ كند!

۳ نظر:

ناشناس گفت...

این جمله ی آخری یه کم ناتموم موند!
همین جمله ی قبل از " همین..." رو میگم.

ضمنا، ما از اعماق گوگل ریدر، اشتغال داریم به امر خطیر مطالعه ی نوشته های سرکار الیه. این را بعرض رساندیم که مبادا لحظه ای به خاطر مبارک خطور کند برای درودیوار مینویسید. :-D

حضورناپدید گفت...

خیلیا گفتن اغراقه و بدبینانه س
ولی اغراق خاصیت خیلی از سبک های هنریه. شرایط رخمان شاید واقعی نبود، ولی تک تک مسائل و اعمال خانواده ش در جامعه ی ما وجود دارن. گرچه شاید همه یکجا جمع نشن.
در کل نسبت به متوسط سطح سینمای ایران بالاتر بود

Maanta گفت...

به مهران :
به به سلام عليكم .آقا ما نگرفتيم چي چي ناتمام ماند!

به حضورپديد!:
خداييش ديگه خيلي اغراق بود. هر چند من از آخرش خوشم اومد كه رحمان دو زانو نشست سر كلاس آمنه!