۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

صبح روز هفتم

جشنواره نوشت :
روز سوم :
صبح روز هفتم امتياز : 10/4

قرار بود براي فيلم دوم " آناهيتا" را ببينيم از عزيزالله حميدنژاد ( كارگردان اشك سرما ) . همان فيلمي كه هم به خاطر حضور "ميترا حجار" جلب توجه مي كرد و هم داستان تازه اش درباره ي انرژي مولكول هاي آب و ...
اما فيلم كه شروع شد كاشف به عمل آمد كه " صبح روز هفتم" پخش خواهد شد. ( خب بابا برنامه نديد از اول. ما كه انتظاري نداشتيم . اصلا همين طوري سورپريز شدن باحال تره!)
فيلم ايده اش را از فيلمي آمريكايي برداشته بود بابازي Bill Murray منفور! تا اين جايش مشكلي نيست و خيلي هم عادي است . اما بابا لااقل آخرش بزن بر اساس ايده اي از فلاني! نه اين كه با اعتماد به نفس برداري اسم N نفر را بزني به عنوان نويسندگان!
به هر حال فيلم درباره ي زندگي خلافكاري با بازي " شهرام حقيقت دوست" بود كه قرار است در هفت روز اتفاقاتي برايش افتاده و متحول شود.
همين اول كاري بگويم كه به زودي اين فيلم را در تلويزيونخواهيد ديد در روز عيدي ، تعطيلي چيزي. به داستانش كار نداشته باشيم كه باب دل تلويزيون است ، از روي حجاب خانم هاي فيلم مي شود به اين نتيجه رسيد.

نكات مثبت :
- داستان خوب بود ، هر چند ايده حرام شده بود اما به نسبت خوب از كار در آمده بود!
- نكات مثبت فيلم را به طور نسبي بايد بگوييم. يعني به نسبت سينماي اين روزهاي ما ، فيلم خيلي خوبي بود. براي گذراندن يك روز خوب خانوادگي دور هم و آخر روز احيانا تحول پسر سرتق خانواده!!! خوب بود.
-فيلم بي ادعايي بود . نه شعار مي داد و نه هيچي! حرفش را زد و رفت بدون هيچ ادا و اصولي

نكات منفي :
- ايده حرام شده بود . حوادثي كه نويسنده در هر روز براي شخصيت اصلي چيده بود خيلي ساده و كم بودند . مي توانستند اتفاقات را جالب تر و درگيركننده تر بچينند .
- بدترين قسمت فيلم صداگذاري / موسيقي ؟! فيلم بود . جاهايي كه روي تصوير به سبك كمدي هاي مسخره ي صدسال پيش صداي اسب و ... گذاشته بودند . واقعا اين صداها لازم بود . انگار روي فيلم برداري از آن صداهاي خنده ي سريال "Friends" بگذاري.
- تماشاچي ها از روز سوم به بعد صدايشان كم كم در آمده بود و حوصله شان سر رفته بود. بازيگر نقش اول مي توانست هر روز كمي متحول شود نه اين كه يكدفعه در صبح روز هفتم.
- فيلم براي جشنواره كمي سبك بود.


پ.ن.1:
اگر رفتيد فيلم را ببينيد حتي الامكان با آدمي مثل " سم" نرويد كه از دقيقه ي يك تا دقيقه ي نود ! فيلم يك بند غر بزند و آه بكشد و نفرين كند و در يك كلام فيلم را كوفتتان كند . بابا كمي آزادي عقيده هم بد نيست. شايد اگر "سم" نبود بنده الان به اين فيلم 10/10 داده بودم!!!!



پ.ن.2:
ببينم " Bounty " ها قبلا هم اين قدر شيرين بودند يا من پير شده ام؟! هيچ كدام از خاطرات سوغاتي هايت از ارمنستان زنده نشد سم!!


پ.ن. 3:
ممنون بابت رساندن ما! و ضمنا بابت شوخي ها Sorry.

۴ نظر:

سامانتا گفت...

خدا رحم كرد.خوب شد من اونجا بودم كه نذارم امتياز ده بدي.
بابت پ.ن دو و سه قابل نداشت!

Maanta گفت...

ببخشيندا اما پ.ن.3 به شما چه ربطي داشت اونوقت؟!

مسلم گفت...

والا دو سه سالی هست بونتی خخوردم. قدیما بد نبود، فقط بعدش مسواک واجب میشی انصافاً !

Maanta گفت...

به مسافر:
اون موقع ها بهتر بود .الان خيلي شيرين شده