۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

ر.ذ.


آقا تا دهنمون رو باز كرديم گفتيم ما مي خوايم سه شنبه تهنايي! بريم "محاكمه در خيابان"! با موجي از " من جوونيمو پات گذاشتم" و " آدم رذل كثيف" و " انگار نه انگار من هم تفريح لازم دارم" و " همش بشور و بپز و بساب اونوقت ايشون مي خوان تنها برن خوشگذروني" و " ول بي سروپا" و " برو كه لياقت من رو نداري. از اول هم در شان ما نبوديد" و .... روبرو شديم !! و ما هم كه ر.ذ. ( رفيق ذليل!!) عطاي سينما را بخشيديم به لقايش تا ببينيم اين "سم" گرام كي اجازه مي فرمايند بنده در معيتشان راهي سينما شوم!!!
همينو مي خواستيد؟! انقدر گفتيد تا چشم خورديم و نه تنها سينما نرفتيم ، كلي هم در ميدان ولي عصر علاف شديم! نكنه مي خواستيد برم نيش زنبور ببينم! نه آقا فيلم خنده دار از عهده ي من يكي خارجه! اون هم از نوع "عطاران"ش. شرمنده!
خلاصه بنده هم چنان "محاكمه در خيابان " نديدم. جاي نگراني نيست. "بي پولي" را هم N بار خواستيم برويم ببينيم آخرش نشد.


پ.ن.:
راستي درباره ي الي را ديروز دوباره ديدم. يعني خواب بودم جلو تلويزيون. خواب و بيدار. اما به صحنه ي غرق شدن كه رسيد ديگه نتونستم زير پتو بمونم. كله ام روآوردم بيرون و با اين كه همچين داشتم از خواب مي مردم ، تا تهش رو ديدم. خداييش بازي هاشون عاليه. عالي!!
راستي تو سينما هم آخر فيلم انقدر روي چهره ي الي مكث داشت؟ تا جايي كه يادمه ما يه صحنه ي كوتاه مي ديديمش. خيلي كوتاه. وبعد صورت "صابر ابر" رو مي ديديم كه گريه مي كنه! البته ما اون موقع انقدر حالمون بد بود كه اصلا نفهميديم چي ديديم!


۷ نظر:

نیلوفر.. گفت...

منم دوست دارم یه بار دیگه درباره الی رو ببینم ..فکر کنم نوشته ی تو تحریکم کرد برم ببینم دیگه :دی
توی سینما که اصلا نمیفهمیدیم چه خبره از بس فیلم برداری قوی روح و روانت رو به بازی میگرفت ...

تعریف محاکمه در خیابان رو به نحوی بسیار شیرین شنیدم ..بر یم با هم ببینیم بعد دسته جمعی فحش بدیم :))

حضورناپدید گفت...

نه دیگه نشد ! بیای اینجا وعده وعید الکی بدی که می برمتون سینما و اله بله جیم بله ! بعد بزنی زیرش که سم فلان گفت، فلانی بیسار گفت؟! مگه احساسات یه مشت جک جوون بازیچه س؟!
آخه وعده وعید تا کی؟

Maanta گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
Maanta گفت...

بابا من كي گفتم شما رو هم مي برم؟!!! چرا حرف تو دهن من ميذاريد؟! به هر حال مداركش هست!
اصلا يه ون مي گيريم بروبچ همه با هم مي ريم. خوبه؟ وسيله اياب و ذهاب هم مهيا شد.
همينو ميخايد ديگه؟!!

نیلوفر.. گفت...

وسیله و هزینه ..دومی فراموش نشه لطفا :دی

تازه کار من یکی که با ون راه نمی افته :دی یه کم بیشتر باید خرج کنی :دی

سامانتا گفت...

حالا كه اينطور شد مهرم حلال جونم آزاد

سامانتا گفت...

تازشم،من آنفولانزاي خوكي گرفتم استراحت مطلقم.اين هفته هم نمي تونيم بريم.