۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه

پشت پرده ي مه


چشم هايم مدت هاست كه از پشت يك پرده مه همه چيز را مي بيند
فكر مي كردم شوخي اش گرفته
تا ديروز
كه ديدم نمي توانم خطوط چهره ي دكتر ج.
-همان دكتري كه چشم هايم را عمل كرد- را توي تلويزيون تشخيص دهم.
مه چند روزي است كه شديدتر شده.

يك سوال:
خيلي طول مي كشد آدم بريل ياد بگيرد؟



دو روز بعد نوشت :
ديشب آزي ، دختر عمه گرام تماس فرمودند و بعد از كلي صحبت از در و ديوار و سختي زندگي و غيره فرمودند كه خواب اين جانب را ديده اند!!
اين هم از خوابشان :
" مادر گرام بنده تماس گرفته اند با مادر گرام ايشان و در حال مقدار متنابهي اشك و زار و ... فرموده اند كه اين جانب يعني مائانتا ، توي بيمارستان بستري شده ام و حالم خيلي بد است و ... بعد خودم هم مدام از بيمارستان زنگ مي زنم به دخترعمه جان كه آي آزي كجايي؟ پاشو بيا بيمارستان جان مادرت. يه چيزي هست كه بايد بهت بگم! و خلاصه بعد از كلي گريه و زاري و التماس بنده ، ايشان آمده اند بيمارستان و ما تا آمده ايم افاضات بفرماييم و بگوييم چه مرگمان است ! ايشان از خواب پريده اند!!"
بعد هم در كمال خونسردي ، آزي جان برگشتن مي گن : " ببين ، چشات مشكلي داره؟"
مي گم :"چه طور"؟
مي گه : " آخه تو خوابم مريضيت مربوط به چشمت بود!!"

حالا هي بگيد كولي بازي در ميارم!!

۶ نظر:

نیلوفر.. گفت...

مگه چقدر وقته عمل کردی؟؟ تا 4 ماه اینا عادیه ها .. :دی بعدم قرص ویتامیناتو بخوری زودتر این مه میره خونه شون :دی

سامانتا گفت...

يك بار ديگه هم توي بلاگ قبليت اينطوري حرف زده بودي هيچي بهت نگفتم.فقط يك دفعه ،فقط يك دفعه ديگر اينجوري راجع به كور شدن حرف بزني هر چي ديدي از چشم خودت ديدي.دختره نادان آنقدر دلمو بد لرزوندي كه ...

حضورناپدید گفت...

از کامنت های دوستات معلومه که داری کولی بازی در میاری.
ولی با این حال فک نکنم زیاد سخت باشه. اگه یاد گرفتی لطفاً یه روز به من بگو روی رنده به بریل چی نوشته

علیرضا گفت...

من کلا با حضورپدیدار موافقم. هم کولی بازیش رو هم رنده رو :))

علیرضا گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
Maanta گفت...

من شماها رو دارم غم ندارم! مجمع آي كيوهاي مقيم مركز راه انداختن! جدا كه!