۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

نارنجي


كاش ملت كمي ناز مي كرد. كاش ملت با اولين فرياد كمكشان توي خيابان نمي ريخت. كاش ملت كمي دست دست مي كرد.

برايشان كمي گوشمالي خوب است.

براي آن ها كه يادشان رفت كه قرار بود خدمتگذار ما باشند. كه خدمت به ما افتخارشان بود.

براي كساني كه يادشان رفت ما مردم سر كارشان آورديم. يادشان رفت كه آن ها به ما محتاج ترند تا ما به آن ها.

براي آن كه يادشان بيايد كه ما تعيين مي كنيم كي بماند كي برود.

يادشان رفت كه سي سال قبل پدران و مادران ما خون ندادند كه صاحبان كاخ عوض شوند .كاخ ها را نمي خواستند از بنيان

براي كساني كه

براي كساني كه


اين روزها برايشان خوب است. خوب است كه درس بگيرند.

كه بفهمند اگر سي سال چيزي از ملت نشنيدند ، از خوبي خودشان نبود ، از نجابت مردم بود.

كاش ملت كمي دست دست مي كرد...


پ.ن. 1 :

ما شهروندان متمدن هستيم. لااقل من اين طور فكر مي كنم. من ماليات مي دهم كه مملكتم را بگردانند. نه اين كه تا كمي اوضاع سخت شد ، باز دست به سمت خودم دراز شود كه آي ملت كمك...


پ.ن. 2 :

اين روزها براي همه مان خوب است و لازم. فقط كاش ظرفيت اين درس ها را داشته باشيم ، والا آخرش ترك تحصيل است و يك عمر فعلگي!!


پ.ن.3:

من هر دو طرف را شمردم!! غير سبزها بيشتر بودند!

آيا سبزها خودشان را حامي دموكراسي مي دانند؟

يك سوال داشتم از خدمتشان . با اجازه!

تا جايي كه من مي دانم اصل اول دموكراسي اين است : " هميشه حق با اكثريت است"!

اگر اشتباه نمي كنم ، پس با يك حساب سرانگشتي ، اكثريت سبز نيستند.

كاري به حق بودن يا نبودن هيچ طرفي ندارم. فقط از منظر دموكراسي گفتم . والا همه مي دانند كه من از سال ها قبل طرفدار ديكتاتوري بودم. يك ديكتاتور خوب البته!


پ.ن.4:

من عادت ندارم از ترس عقرب به مار غاشيه پناه ببرم. لااقل در اين دنيا.

اگر فكر مي كنيد بنده از اين نظام راضيم ، خيلي .... يد.


پ.ن.5:
خشونت بد است! در بدي خشونت ، عامل آن تاثيري ندارد.
خشونت را هر كس مرتكب شود بد است.




پ.ن. 6:


من سبز نيستم. همين...


اما اين كه چي هستم . مائانتا هستم. همين ....


ضمنا رنگ مورد علاقه ام هم نارنجي است . همين...


پ.ن. بي ربط 1:
كسي مي داند چرا امروز اين قدر بين خط هاي ما فاصله افتاده؟!
به گمانم كلي حرف هست كه ننوشته ام! شايد هم جا براي حاشيه نويسي مانده . هر كس دلش خواست حاشيه بنويسد! جا به اندازه كافي هست!
شايد هم توي مغزم اتفاقاتي افتاده! كلي فضاي خالي باز شد اين چند روز . بس كه علامت سوال ها جواب شدند و رفتند توي بايگاني!!

پ.ن. 2 :
به گمانم از بس در نوجواني و دوازده ، چهارده سالگي مان انقلابي بوده ايم. اين روزها از شور انقلابي جواني گذشته ايم و به آرامش ( مودبانه ي همان محافظه كاري است!!) ميانسالي رسيده ايم. گفته بودم كه پير شده ام! نگفته بودم؟!


۳ نظر:

حضورناپدید گفت...

کسایی که طرفدار یک دیکتاتور خوب هستن، عموماً به این قضیه هم معتقدند که رای بعضی مردم وزنش از رای برخی دیگه بیشتره.
بر این اساس توجه کردی که توی اکثر دانشگاه های خوب مملکت جو سیاسی چه طوره؟
در ضمن منم شمردم طرفدارای کروبی و محسن رضایی و موسوی از الفنون بیشتر بود.
در عین حال منم عاشق نارنجی ام! اونم از نوع جیغ !
تازه بر عکس خیلی از رنگا، نارنجی هرچی جیغ تر بشه قشنگ تر میشه

Maanta گفت...

به حضور پديد!:
با قسمت اول موافق نيستم
با قسمت آخر هم
بزن قدش . به افتخار هر چي نارنجيه يه موج مكزيكي....

حضور-نا-پدید گفت...

hey ! give me five
;)