راستش را بخواهيد اولش كه چند ماه پيش "خوليو" گفت كه يك فيلم هندي ديده به نام "Water" و واقعا لذت برده و توصيه كرد كه حتما ببينمش ، توصيه اش را خيلي جدي نگرفتم.
آخه حقيقتش اين "خوليو" يه جورايي خيلي دمده است. يعني يه جورايي با اين كه هنوز سي سالش هم نشده ، خيلي پدربزرگه. يعني همه علايقش به سمت كلاسيك گرايش داره. موسيقي مورد علاقه اش جاز دهه 60 است و فيلم هاي مورد علاقه اش هم همون دور و بر كمي اين ور تر يا اون ورتر
يه دليل ديگه اش هم مطمئنا تركيب كلمه فيلم با كلمه هندي بود كه كافيه تا به سرعت صدم ثانيه تو ذهن ينده مترادف فيلم خزوخيل زرد سبك جلف عشقولانه ي آبكي قرار بگيره!
به هر حال، تركيب اين دو دليل اين شد كه تا چند وقت پيش كه اتفاقي بين ليست فيلم ها بهش برخوردم و واسه دل "خوليو"!! سفارشش دادم. اما با اين حال از زمان خريدش تا پريشب كه بالاخره دل رو زدم به دريا و نشستم به ديدنش ،بيچاره همين طوري واسه خودش مونده بود ته ستون دي وي دي ها و حتما تو دلش مي گفت :" شيشكي منو دوست نداره"!
خلاصه با اين تفاصيل ، بنده اعتراف مي نمايم كه خاك تو سر .... كه من اين فيلم رو انقدر طولش دادم تا ببينم!
فيلم داستان زندگي گروهي از زنان بيوه در هندوستان 1938 را به تصوير كشيده است. و براي شما چاره اي نمي گذارد جز اين كه از آن همه جهل ، حرص بخوريد و در تمام باورهاي خودتان كمي دقيق تر شويد تا مبادا شما هم بازيچه ي بعضي رسوم و باورهاي غلط شده باشيد.
داستان با صحنه ي تكان دهنده اي شروع مي شود. دخترك هفت ساله در خواب است كه پدر بيدارش مي كند و به او اطلاع مي دهد كه همسرش! مرده و دخترك بيوه شده! بعد سر دختر را مي تراشند ، لباسي به سبك لباس هاي احرام به تنش مي كنند و تحويل خانه ي بيوگانش مي دهند. دخترك در هفت سالگي محكوم به زندگي با عده اي زن بيوه است كه عده اي از آن ها مانند او در كودكي بيوه شده و تقريبا نيم قرن است كه در اين خانه به سر مي برند. در هندوستان آن زمان ( و طبق نوشته ي پايان فيلم ، تا همين حالا كمابيش!) معتقد بودند كه زنان وابسته به شوهرانشان هستند و روح زن و شوهر يكي است و زني كه همسرش مي ميرد ، نيمي از وجودش مي ميرد . و اين زن مرده بايد از همه كناره گيري كرده تا آخر عمر عزادار شوهر مرده اش باشد. زنان بيوه نحس بوده و نبايد شادي كنند ، غذاي سرخ شده يا گوشت بخورند. نبايد بدوند ،آرايش كنند و .... ( نمي دانم چرا در صورت مرگ زن ، نيمي از مرد نمي ميرد؟!)
اين زنان تا آخر عمر با گدايي خرج خود را در مي آورند .
خلاصه دخترك قصه كه تازه در اوج كودكي است ،با سادگي كودكانه اش سوال هايي را مي پرسد كه هيچ كس جوابي برايش ندارد.
در ميان زنان بيوه دختر جوان بيست و چند ساله اي است كه بر خلاف بقيه ي زنان اين خانه ، موهايش را نتراشيده است. اين دختر ، بايد خرج خانه را در بياورد!
باقي داستان را نمي گويم. خودتان ببينيد و لذت ديدن داستاني ساده و در عين حال تكان دهنده را ببريد.
فقط گفته باشم اگر دلتان كمدي رمانتيك يا اكشن و .. مي خواهد بي خيال اين فيلم شده ، برويد سراغ يك چيز ديگر
۳ نظر:
زکات فیلم اینه که پخش کنید و بدست بقیه هم برسونید. به هر حال!
Hi Maanta
how are you
قابلي نداشت .. خوش آمديد
I knew just few few words by persain
that what I wrote in english I read for Ferkhzad & Hafez & Sharab
you have so soo Good poets & poems
thanks you
Yesterday was a step for today
Today is a step for tomorrow
But I can't facing its alone
So let us walk together
and find the pleasure of tomorrow
There are a million of stars,
but you are my star,
you are here beside me,
and they are away and far.
Posted by Ali at 12:40 PM 2 comments
Friday, April 27, 2007
Close your eyes
and relax
knowing
that there is some one
here you can trust.
Posted by Ali at 9:47 AM 0 comments
my best regards
thanks you
وای من تحمل دیدن همچین فیلمی رو ندارم!
اعصابم متشنج میشه:(
(چی شد بابا یه نظر می خوایم بدیما!)
ارسال یک نظر