اين روزها
هر چه مي گويم
هر كلمه اي بر زبانم مي آيد
با يك " لعنتي " همراه است
يك لعنتي عين بختك افتاده روي تمام لحظه هايم
يك لعنتي ِ لعنتي
پ.ن. :
مدام اين شعر دور سرم مي چرخد
شعري كه " آني" عزيز مي خواندآني با آن موهاي نارنجي و نگاه شاعرانه اس
اي روزگار لعنتي با او چه كرده اي
با آن بلند همت آكنده از غرور
با او كه بود سرتا به پايش پر ز نور
بانوي روشن دل شيلوت.....
( لينك ويكي پديا رو اگر رفتيد ، مي توانيد خلاصه داستان بانوي شيلوت را در بخش فارسي هم ببينيد.)
هر چه مي گويم
هر كلمه اي بر زبانم مي آيد
با يك " لعنتي " همراه است
يك لعنتي عين بختك افتاده روي تمام لحظه هايم
يك لعنتي ِ لعنتي
پ.ن. :
مدام اين شعر دور سرم مي چرخد
شعري كه " آني" عزيز مي خواندآني با آن موهاي نارنجي و نگاه شاعرانه اس
اي روزگار لعنتي با او چه كرده اي
با آن بلند همت آكنده از غرور
با او كه بود سرتا به پايش پر ز نور
بانوي روشن دل شيلوت.....
( لينك ويكي پديا رو اگر رفتيد ، مي توانيد خلاصه داستان بانوي شيلوت را در بخش فارسي هم ببينيد.)
۲ نظر:
چقدر قشنگگگگگگگگگگه
من واقعا زمانی بلند همت آکنده از غرور
و سر تا به پایش پر زنور بووووودم...
از وقتی اووومدم یونی روی همه چیزم را خط خطی کرده اند انگار...
تمام احساسات و پاکی نابم را
تمام نیرو و توانم را
تمام حرکت و جوش و خروشم را
تمام ایمان و قلب محکمم را
اما یک چیز را نتوانسته این روزگار لعنتی از من بگیرد
امید
من هنوز امیدوارم..
نقاشیهای نقاش این تابلو واقعا دیدنیه.
خیلی بی ربط بود مگه نه؟
ارسال یک نظر