۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

پيش به سوي بي نهايت و فراتر از آن


يك آقايي هست اين جا به نام مستر ف. اين بنده خدا يكجورهايي از روز اول روي اعصاب و روان بنده بوده. نه اين كه خداي ناكرده كار نامربوطي كرده باشد. فقط در مواجهه با اين آدم آن آلارم دروني من شروع مي كند به روشن و خاموش شدن كه اين بابا يه چيزيش مي شه و اون قدر كه نشون مي ده بي شيله پيله نيست.
و از آن جا كه اين آلارم عزيز ( خداوند حفظش كند ) تا به حال به من پرت از مرحله كه كلا عينهو گلابي هميشه رو بازي مي كنم خيلي كمك كرده و تا به حال پيش نيومده اشتباه كنه ( تا جايي كه من مي دونم ) در نتيجه بنده هم ياد گرفتم هشدارهاي ايمنيشو جدي بگيرم.
براي همين در مورد اين مستر ف. از همان اول ها زديم توي كاره -بله - بله .
در اين جا بر خود واجب مي دانيم كه اين شيوه ي كاري - بله - بله رو براي خوانندگان عزيز توضيح دهيم. در اين شيوه كه تا به حال در همه ي موارد جز مورد مستر ز. جواب داده شما بايد در برابر هر چيزي كه طرفتان مي گويد بگوييد بله. نه يك كلمه بيشتر نه يك كلمه كمتر. در اين صورت طرف مطمئن خواهد شد كه شما كاملا موافق فرمايشات گوهر بار ايشان هستيد و به اين صورت از ارشاد ايشان در امان خواهيد بود.
خلاصه ، الغرض اين كه اين مستر ف. وقتي از طريق لينك هاي مربوطه مطلع شدند كه بنده قصد ادامه تحصيل ! داشته و از اين به بعد يك روز در ميان در شركت حضور به هم خواهم رساند مصرانه فرمودند كه بايد بنده را در اين خصوص روشنگري نموده و اين راه صعب را برايم از روز روشن تر فرمايند.
اين شد كه ما تمام ديروز رابه شنيدن مزخرفاتي درباره ي ويژگيهاي پيكان ( تير<---------< ) و اين كه هدف آدم بايد مثل تير برنده ، صاف و نمي دونم چي چي باشه و اينها گذرانديم و از گفتن كلي بله خودمان هم دچار دل آشوب شديم. و در آخر مجبور شديم كمي صريح تر به ايشان بگوييم : بله خودمان مي دانيم تا شايد دست از سر كچلمان بردارند و بي خيال ارشاد بنده شوند.

و در آخر ايشان با دلي آرام و ضميري مطمئن از اين كه روزشان مفيد بوده و يك گمشده ي راه موفقيت را به صراط مستقيم برگردانده اند رفتند تا به زندگيشان برسند
و بنده ماندم و حوضم .!!

مي دانيد چي از همه بيشتر اين جور مواقع حرص دارد؟!
اين كه آخرش مجبوري از ايشان بابت روشنگري هايشان و اين كه به فكر شما بوده اند تا مبادا سردرگم سر ازناكجا آباد در بياوريد ، كمال تشكر را هم بكنيد!!

ما هر چه از بحث هاي موفقيت و اين جور چيزها بدمان مي آيد ، نمي دانيم چرا هر كه به ما مي رسد ياد اين چيزها مي افتد؟! دو حالت دارد : يا ما خيلي قيافه مان موفق است يا كلا سر تا پايمان را شكست و فلاكت گرفته.

۱ نظر:

م م فرزند ع گفت...

من اگه جای تو بودم همونجا موقع نصیحت یا هر چیه دیگه یه خمیازه عمیق با تمام وجدم میکشیدم. oooooooooo-;