حالا كه بحث بحث " ضايع شدن" مي باشد. بذاريد يكي ديگه از ضايع شدن هامون رو هم بگم و خِلاص!
هفته ي پيش جمعه در حالي كه دو روزي مي شد كه خانه ي خاله ي گرام پلاس شده بوديم و بسي به خودمان مي رسيديم و حظ وافر مي برديم پگي زنگ زد كه اين جمعه كجا برويم اراذل گردي ؟ و از آن جا كه ما اراذل بسي ولو مي بوديم با پگي قرار گذاشتيم كه به جاي جمعه ، دوشنبه تشريفمان را ببريم فينال " واليبال نوجوانان" ! حالا اين كه چرا ما اين طور در مغزمان فرو رفته بود كه فينال دوشنبه مي باشد بماند!
از آن جا كه بازي با استراليا را هم نشده بود كه برويم ، اين برنامه با بسي استقبال روبرو شد و ما هم از خطر ترك خانه ي خاله جان در ظهر جمعه نجات يافتيم.
بعد بسيار خوشحال با دخترخاله هاي اراذل تر از خودمان جلوي تلويزيون لم داديم تا شايد چيزي براي ديدن پيدا كنيم كه...
شبكه ي سه در حال پخش بازي فينال بود!!!!
و ما هاج و واج مانده بوديم كه امروز جمعه است يا دوشنبه؟!
و هر جور حساب كرديم ديديم كه تا به ورزشگاه برسيم بازي تمام شده .
پ.ن.2:
عكس را كه ديدم با آن پرچم سروتهش ، ياد دور افتخار عابدزاده و دايي بعد از بازي با استراليا افتادم. پرچم دايي سبزش بالا بود و پرچم عابد زاده قرمزش!!
اين جا هم پرچم را سروته گرفته اند. بايد به گمانم روي پرچممان به جاي آرم "الله" ، يك علامت فلش رو به بالا بگذاريم و زيرش بنويسيم Up!
هفته ي پيش جمعه در حالي كه دو روزي مي شد كه خانه ي خاله ي گرام پلاس شده بوديم و بسي به خودمان مي رسيديم و حظ وافر مي برديم پگي زنگ زد كه اين جمعه كجا برويم اراذل گردي ؟ و از آن جا كه ما اراذل بسي ولو مي بوديم با پگي قرار گذاشتيم كه به جاي جمعه ، دوشنبه تشريفمان را ببريم فينال " واليبال نوجوانان" ! حالا اين كه چرا ما اين طور در مغزمان فرو رفته بود كه فينال دوشنبه مي باشد بماند!
از آن جا كه بازي با استراليا را هم نشده بود كه برويم ، اين برنامه با بسي استقبال روبرو شد و ما هم از خطر ترك خانه ي خاله جان در ظهر جمعه نجات يافتيم.
بعد بسيار خوشحال با دخترخاله هاي اراذل تر از خودمان جلوي تلويزيون لم داديم تا شايد چيزي براي ديدن پيدا كنيم كه...
شبكه ي سه در حال پخش بازي فينال بود!!!!
و ما هاج و واج مانده بوديم كه امروز جمعه است يا دوشنبه؟!
و هر جور حساب كرديم ديديم كه تا به ورزشگاه برسيم بازي تمام شده .
در نتيجه چاره اي نماند جز اينكه جلوي تلويزيون بنشينيم و بازي را تماشا كنيم و آن قدر حرص بخوريم و جيغ بزنيم تا خاله جان گرام بدش نيايد همه مان را از همان طبقه ي چهارم شوت كند كف خيابان تا با آسفالت يكي شويم!
خلاصه اين شد كه ما با آن همه برنامه ريزي و شوق و ذوق ، مسابقات اين دوره را از توي تلويزيون ديديم و اهداي كاپ را با حرص و جوش حرف هاي خزعبل مجري و آهنگ بي موقع و به هم ريختگي تلويزيون عزيزتر از جانمان!! تماشا كرديم.
از الان به فكر مسابقات جهاني بسكتبال يا واليبال هستيم! آقا كسي مي داند كي بازي هاي جهاني بعدي اين دو رشته توي ايران برگزار مي شود؟!
پ.ن.:
جالب اين كه دوشنبه زنگ زده ام به "پگي" . تا گوشي را برداشته مي گويد آخجون كي بريم؟!
پگي جان هم چنان دوشنبه را با جمعه اشتباه گرفته بودند!پ.ن.2:
عكس را كه ديدم با آن پرچم سروتهش ، ياد دور افتخار عابدزاده و دايي بعد از بازي با استراليا افتادم. پرچم دايي سبزش بالا بود و پرچم عابد زاده قرمزش!!
اين جا هم پرچم را سروته گرفته اند. بايد به گمانم روي پرچممان به جاي آرم "الله" ، يك علامت فلش رو به بالا بگذاريم و زيرش بنويسيم Up!
۳ نظر:
فکر کنم دیگه جام جهانی از والیبال از دوشنبه شروع بشه!
:D
می بخشید این ایده استادیوم رفتن من باعث دردسر شد ولی هرجور که حساب کنی ضایع تر از همه، فدراسیون والیبال و بسکتبال هستن با این وضعیت اطلاع رسانیشون و اون وضعیت سایتشون...
دوستان از یابنده تقاضا میشه که جمعی رو از نگرانی در بیاره.........
به م.م.:
يه بار ديگه بگو چي گفتي؟!
به سمان:
خداييش سايت نوشته بودا! البته من بعد بازي رفتم .احتمالا اول بازي رو برگزار مي كنن بعد تو سايت تاريخشو اعلام مي كنن. حالا بعدي رو مي ريم . غم مخور!
ارسال یک نظر