۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه

چاي و آفتاب


چه قدر خوب است كه "سالي كه نكوست " از "بهارش پيدا نباشد " . مثل ديروز ما كه كله ي صبحي به اميد كوه با رفقا بزنيم بيرون و سر خيابان نرسيده اس ام اس بگيريم از سمان كه ما نميايم كوه . حالا نمياييد به كنار ، آن همه سفارش مانتو و كفش كه شب قبل خواهر گرام داده اند و ما را با يك ساك از وسايلشان وسط خيابان منتر خود كرده اند كه نميايند چه حرصي دارد.
ولي بعد كه كلي با شرمندگي با تاخير مي رسي پاي مجسمه كوهنورد دربند ، همان اول بفهمي كه روزي پر از خوشي پيش رو داري و ...

چه قدر خوب است كه پگي را همان طور كه روي سنگ زير آفتاب يله داده و خوابيده ول كني بروي براي خودت از صخره ها و درخت ها بگذري و آبشاري به آن بزرگي را چند متر پايين تر كشف كني و بعد بنشيني چند دقيقه اي در سكوت و خلوت تماشايش كني
چه كيفي دارد دو ساعت انتظار جوش آمدن آبي را بكشي كه بچه ها به زور آتشي درست كرده اند تا جوش بيايد و چايي دودي بخوري .

چه حالگيري مي شود وقتي به عشق يك روز پاييزي بروي كوه و با آب و هواي تابستاني و آفتابي روبرو شوي كه هيچ رقمه كوتاه نيايد بلكم چند لحظه اي دلمان به يك ذره سايه خوش شود. من مانده ام چرا هواشناسي خودش را نمي كشد با اين پيش بيني هاي دقيق تا يك ملت از دستش خلاص شود . آمين.
هيچ چيز به اندازه ي كوه و درخت و رودخانه و آن همه نفس عميق بدون ترس از گازوييل و دود نمي تواند تن و روان خسته را چنان صيقلي بدهد كه روزها برقش چشم ها را بزند. حالا گيرم كه چند خراشي هم برداشتي و ناخن پايت هم از جا در آمد!!!


۲ نظر:

Unknown گفت...

salam, azizam,
dirooz kheili khoshhal shodam ke oomade boodin. khosh gozasht baz ham ba ma bia.
baz ham sarshar az eshgh be kooh boro v az abshar o booseie bad lezat bebar.

علیرضا گفت...

شما تو کوه کشتی میگیرین؟؟؟ :دی