۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

ورود ممنوع


ديروز عصر نشستم يه فيلم ديگه ديدم.
فيلم " ورود بي اجازه"! ( اين ترجمه اي كاملا آزاد است از عنوان فيلم " Breaking & Entering"
ساخته ي آنتوني مينگولا و البته با بازي " جود لا"
اصلا به اين كه فيلم چه قدر چسبيد و اين ها كاري ندارم. به ديدن جود لا بعد از مدت ها ، به داستان فيلم كه چه قدر خوب بود و به عنوان فيلم كه خيلي به فيلم مي آمد هم كار ندارم . اصلا همه اين ها را بي خيال
به شخصيت زن فيلم كار دارم كه از مسلمان هاي بوسني بود. نه به بوسنيايي بودنش هم كار ندارم. زن فيلم مسلمان بود.
و مي داني مشكلم چيست؟
من نفهميدم اين زن چرا مسلمان بود. يعني كاربرد مسلمان بودن زن در فيلم را نفهميدم. چرا اصلا فهميدم. زن مسلمان بود تا فرارش از بوسني توجيه شود.
اما مشكلم تصوير اين زن بود. اصلا مشكلم تصويري بود كه اين فيلم از مسلمان نشان داده بود.
نمي دانم چه طور بگويم. من از اسلام چيزي كه دوست دارم اين است كه تظاهراتش از همه ي دين هاي ديگر بيشتر است. تو نمي تواني مسلمان باشي و كسي نفهمد. بالاخره يك جايي لو مي روي. از حجابت لو نروي از سه بار نمازت لو مي روي. از آن هم لو نروي از گوشت نخوردن ، از شراب ننوشيدنت لو مي روي. من همين اسلام را دوست دارم. والا مسيحي و يهودي خيلي راحت مي توانند در ميان بقيه حل شوند. يه جورايي فكر مي كنم اسلام دين ترسوها نيست ، دين رياكارا ، دين نون به نرخ روز خورا و اين حرف ها
اما تو اين فيلم زن ماجرا فقط مسلمون بود ، همين. و مي توانست هر دين ديگري داشته باشد.
و دوست دارم وقتي به كسي غير مسلمان مي گويم من مسلمانم مجبور باشم هر بار توضيح دهم كه : من دست نمي دم ! من گوشت نمي خورم ! شراب؟ ممنون نمي خورم! و ....
دوست دارم مسلمان بودنم همه اين چيزها را توضيح دهد. اما با تصاويري كه در اين فيلم ها نشان مي دهند ( فيلم هاي متعصب بدگو به كنار) توقع زيادي است ، نيست؟


پ.ن.:
معلومه منظورم مسلمان هاي دلي بود نه شناسنامه اي ديگه؟

هیچ نظری موجود نیست: