۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه

هر روز مي خوانمت..


بعد از اين كه بلاگي را مي خواني
روزها و روزها پشت هم
با بلاگ زندگي مي كني
با نوشته هايش
آن وقت مي شود كه يكهو
بدون اين كه متوجه باشي
نويسنده بلاگ
آدمي كه تا به حال نديده اي
مي شود يكي از دوستانت
دوستي كه برايت مهم است
روزهايش برايت مهم است و
شب هايش
اين كه الان كجاست ؟ الان داره چكار مي كنه ؟ بالاخره امتحانش رو خوب داد يا نه؟
براي تولد دوستش چي خريد؟
حال اون يارو مردك رو گرفت بابت فلان رفتارش و
.....
همه ي لحظات زندگيش برات مهم مي شه
حتي با اين كه مي دوني اون نمي دونه تو اصلا هستي
يكي هست كه مي خوندش
و براش مهمه كه
الان كجاست ؟ الان داره چكار مي كنه ؟ بالاخره امتحانش رو خوب داد يا نه؟
براي تولد دوستش چي خريد؟
حال اون يارو مردك رو گرفت بابت فلان رفتارش و
.....
و خلاصه هر روز و هر روز بيشتر مي شناسيس
تا اين كه يه روز
يه دفعه
همين طوري
وقتي مي ري توي بلاگش
مي بيني
به روز نشده
مي گي معلومه سرش شلوغه
يه هفته ي اول كه به روز نمي شه
به خودت مي گي
رفته سفر حتما
هي خودتو الكي دلداري مي دي
هفته ي دوم نگرانش مي شي
هفته ي سوم ديگه كم مياري
براي اولين بار مي ري و براش كامنت مي ذاري
مي نويسي: نيستي ، نگرانتم !! يه خبري از خودت بهم بده!!
فرداش با دلهره مي ري و باز بلاگشو چك مي كني
مي بيني هيچ خبري نيست
بهونه مياري كه خب اون كه تو رو نمي شناسه بدونه چه قدر نگراني
بازبراش كامنت مي ذاري
هر روز
هر روز
به كامنت پانزدهم كه مي رسي
دكمه انتشار رو كه مي زني
يكهو دلت هري مي ريزه پايين
مي فهمي كه ديگه نمياد
مي فهمي كه
اون براي تو مرده!!
و خدا مي دونه مردن يه نفر كه تو هر روز خونديش
برات مهم شده همه چيزش
سخت تر از مردن رفيق نزديكت نباشه
آسون تر هم نيست
و اون وقته كه
اولين قطره ي اشك مي چكه روي كي برد
و تو عزادار مي شي
عزادار كسي كه هر روز خونديش
عزادار كسي كه تا حالا نديديش
و براش فاتحه مي خوني
و دل بيچاره ات رو اين طوري گول مي زني كه
دنياي ديگه اي هست
بيرون از اين فضاو اينترنت
اون هنوز داره يه جايي نفس مي كشه
گيرم كه ديگه هر روز نتوني بخونيش
بعد به خودت مي گي
هر كجا هست به سلامت دارش و
....
زندگي ادامه داره
تو يه روز يه بلاگ ديگه رو باز مي كني
چند خطش رو مي خوني
و باز
گير ميفتي.....




پ.ن. :
تو رو خدا اگر روزي خواستيد بلاگتون رو تعطيل كنيد ، قبلش بنويسيد داريد ميريد ! اين طور ما رو بين زمين و اسمون نگه نداريد . اگر هم يه وقت زبونم لال ......

۲ نظر:

م م فرزند ع گفت...

خیلی جالب بود
تا حالا اینجوری فکر نکرده بودم.

علیرضا گفت...

من آدرس بلاگم رو عوض کردم. البته اگه هنوز به ما سر می زنید. یه وقت فکر نکنید مردم
:))