۱۳۸۸ تیر ۳۰, سه‌شنبه

خون به پا خواهد شد!


من بالاخره دستم به خون آغشته خواهد شد
ببينيد كي گفتم ها!!
فردا نگيد نگفتم.
نمي خوام بكشمش
دارم تمام سعي خودم رو مي كنم
اما انگار خودش مي خواد
با هر حركتش تشويقم مي كنه
اون هم نه يك مرگ راحت
بلكه يه زجر درست و حسابي
دلم يه چاقوي كند مي خواد . از نوع اره ايش
نه اصلا دلم سرب مذاب مي خواد
شايد هم يه چاقوي ريز و يه بسته نمك
چهار تا اسب هم خوبه
هر چند همه اينا دردسرن
اما
نه اصلا با لبه ي تيز يكي از همين نامه هاي مزخرف هرروزه اش گردنش رو مي زنم
صداي چك چك قطره هاي خونش كه مي چكه روي كفشام!!!
لعنتي
ببين به چه روزيم انداختي
من كه آدم كش نبودم
اما تو فرق داري
براي تو استثنا قايل مي شم
من اون خون لعنتيتو بايد بريزم
بعد بشينم بالاي سر جنازه ات جشن بگيرم
شايد هم مثل اين شكارچي هاي عهد دقيانوس يه عكس بالا سرت گرفتم در حالي كه يه پامو گذاشتم روي پشتت و
به جاي تفنگ هم لاجرم برگ نامه اي كه باهاش سرت رو بريدم
ولي عمرا بدم جنازه ات رو تاكسيدرمي كننبزنم بالاي شومينه
مي دم گرگا بخورنت
شايد هم سوزوندمتو و خاكسترت رو بر باد دادم
راستي بالاي چوب كردن و خورده شدنت توسط پرنده ها هم وسوسه برانگيزه.
بايد روي اين روش هم فكر كنم
اما بيخود بحث رو عوض نكن
تو بايد بميري
اون هم به فجيع ترين شكل ممكن
ديگه به اينجام رسيده
اعصاب برام نگذاشتي
با اين همه تلفن و نامه و ايميل مزخرففففففففففففف
چرا يكي نيست به تو بفهمونه كه من براي تو كار نمي كنم ابله!
زورت به من مي رسه؟
وقتي كاغذ رو كشيدم روي اون گردنت و
خون فواره زد بيرون
و چشات داشت از تعجب مي زد بيرون
اونوقت مي فهمي
ولي چه فايده
ديگه ديره
دير ( اين جا بنده را در حال قهقهه هاي شيطاني تصور بفرماييد لطفا!!!)
مستر ز. تهوع آور مزخرف اعصاب خردكن آي كيو در حد خرمگس

پ.ن. :
1- به نظرم اگر بكشمش بهتره تا عينهو بدبخت ها بشينم اين جا با بقيه هي پچ پچ غيبتشو بكنم!
2- كاري كردي حالم از خودم به هم مي خوره! عهدمو شكستم و همش تقصير توئه!
3- مي كشمش پاي اعدامش هم وايميستم!
4- لعنتتتتتتتتتتتتتتي
5-آخه ابله. هر كاري پروسه ي خودشو داره. تو چه صدتا نامه بزني چه يكي ،چه صدتا زنگ بزني چه يكي! بايد مسيرش طي شه. پس ببررررررر صداتو!!
6- نه. مي كشمش! هيچ راه ديگه اي نيست!! خون مي خواد . اين وضعيت راه ديگه اي نداره!

هیچ نظری موجود نیست: