۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه

دبی 2

آخجون بالاخره یه کی برد فارسی یافتم. هورا. فقط حیف که وقت ندارم. فقط این که دیشب بالاخره یه آدم بامرام یافت شد که ما رو ببره گردش. تا 2 نصفه شب خیابون گز کردیم. کل و اشرب رفتیم ساندویچ با آب انار زدیم تو رگ و بعدش هم دریا!....
امان از این غول خرید که من ماندم چه جوری این همه بار رو برگردونم!
برم کلاس. بعدا می بینمتون

۱ نظر:

علیرضا گفت...

حالا انقدم که توی پست قبل گفتین بد نیستا! البته من تجربه دبی بودنم در حد چند ساعته ولی زیاد موافق نیستم :)

میگم حالا شما شانستون خوهب سفرتون طولانیه. میشه قشنگ گشت! ما که هر چی رفتیم از اینجور سفرا انقدر برنامه قشنگ و کامل تنظیم میشه که اگه توی لاس وگاس باشه یا توی دبی یا توی علی آباد کتول، هیچ فرقی نداره! چون برنامه از صبح تا آخر شب کاملا از قبل برنامه ریزی شده و متاسفانه کسی تو این برنامه به فکر تفریح ما نبوده :))