۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه

به من دروغ بگو

"ياد بگير به حرف هايي كه زده مي شود گوش ندهي بلكه آن چيزهايي را بشنو كه گفته نمي شوند ."
يادم نيست اين جمله را كجا شنيدم. اصلا جمله دقيقا همين بود يا يك چيز ديگري در مايه هاي اين بود كه خطوط كتاب را نخوان ، چيزهايي كه بين خطوط نوشته شده بخوان يا مزخرفي در همين حدود! ، يادم نيست.
اصلا شايد هم از افاضات مزخرف خودم باشد . نمي دانم. فقط مي دانم كه اين جمله يك آشغال به تمام معنا است.
اصلا اگر مي خواهي زندگي كني و از زندگيت لذت ببري ، به همان چيزهايي كه مي بيني ، مي شنوي و حس مي كني بسنده كن ، همان ها را باور كن و به باقي ماجرا اصلا فكر نكن. چه كار داري كه طرف منظورش چه كوفتي مي تواند باشد. اگر مي خواست منظورش را بفهمي ، همان را به زبان مي آورد ، حتما نمي خواهد تو بفهمي چه پشت كلماتش خوابيده. اصلا به تو چه كه طرف منظورش از فلان حرف ، فلان چيز بوده يا با فلان نگاه يا لبخند چه چيزي را مي خواسته بگويد.اصلا به تو چه؟!
به همان چيزهاي جلوي چشمت اعتماد كن و آن حس ششم لعنتي و آن درك و فهم مزخرفت را بينداز دور!
بگذار نگفته ها ، همان طور نفهميده باقي بمانند. گيرم دو سه باري هم طرف عصباني شد كه نمي گيري ، در عوض دفعه ي بعد منظورش را هر چه كه هست مي گويد و تو مجبور نيستي با دنيايي حدس مسخره كه معلوم نيست كدامش بالاخره منظور پشت كلمات و نگاه ها بوده ، دست و پنجه نرم كني.
باور كن دنياي صاف و ساده ، جاي آسان تري است براي زندگي.


پ.ن.:
سريال" به من دروغ بگو" درباره ي دانشمندان دروغ شناسي است كه از كوچكترين علايم صورت و بدن مي فهمند كه طرف دروغ مي گويد يا نه . باوركن دلم برايشان مي سوزد. چه دنياي وحشتناك بدون دروغي دارند. باور بكني يا نكني همه ي ما خيلي وقت ها به ورژن دروغ يك  واقعيت  بيش تر نياز داريم تا به خود حقيقي آن .

هیچ نظری موجود نیست: