۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

عقل كل ديوونه خونه!


من هم مثل هممون عقل كلم. خودم همه چيز رو بلدم و چيزي نيست كه كسي بتونه بهم بگه . چيزي كه خودم از قبل ندونم. اصلا عمرا كسي دنيا و ما فيها رو بهتر از من بشناسه. همه خنگند حتي اگه عكسش ثابت شه.
مخصوصا در مورد خودم. مگه مي شه يكي چيزي رو در مورد من بدونه كه خودم ندونم. ناسلامتي بيست و چهارساعته و همه جا دارم با خودم زندگي مي كنم و از هر آينه اي هم بيش تر خودم رومي شناسم. عمرا كسي منو بهتر از من بشناسه .
بعدش هم من هر چي نباشم ايراني ام و مرد مي خوام يكي رو پيدا كنه كه از ما ايرانيا همه چيز دون تر باشه. ما هممون دكتراي همه چي داريم و از سياست بگير تا فلسفه و هنر و خلاصه همه چيز حتي متافيزيك ، چيزي نيست كه ما ندونيم.
خلاصه نبينم كسي يه ذره هم شك كنه به علم و دانش و جهان شمول بودن وسعت دانش من ها!
اما
از اون جا كه ما خيلي سوسول و خارجي شديم و يه ذره اهل كلاس شديم و خلاصه با يه چند نفري آدم لوس كه اهل صورتي بازي و اينا هستن آشنا شديم ، و از اون جا كه پول هامون قلمبه شده و رو دستمون مونده و بالاخره با خودمون كه نمي خوايم ببريمش اون دنيا و از اون جا كه بايد يه جايي خرجش كنيم و بعدشم از اون جا كه گلاب به روتون يه ذره ته دلمون شك قيلي ويلي مي ره كه نكنه يكي باشه كه بتونه يه چيزايي بيشتر از خودمون در ما ببينه و خلاصه بتونه يه چراغي فانوسي فندكي چيزي بگيره رو اين جاده ي كج و كوله ي زندگي ما (عمرا!!) ، امروز دارم مي رم پيش مشاور!!
شايد هم بستري شديم و خدا رو چه ديديد از اون تيپ قشنگ باكلاساي ديوونه ها زديم و از اون لباس آستين بلندا پوشيديم كه آستيناش آدم رو سفت و همچين عشقولانه بغل مي كنن!
يه وقت نيايد ملاقاتا ، اگر هم اومديد پيژامه تون رو هم بياريد كه بروبچ اراذل همتون موندني هستين بي بروبرگرد !


خلاصه فعلا افتاديم تو خط دور ريختن پولامونو رفتن پيش دكتراي مختلف بلكم يه عيبي ايرادي چيزي تو جسم و روحمون پيدا كردن تا بتونيم همه ي اين بن بست ها و دور خودمون چرخيدنا رو بندازيم تقصيرشو و اين وجدان بدبخت لهيده مون رو آزاد كنيم بلكم يه نفسي تونست بكشه قبل اينكه كلّا كارش تموم شه و بره اون دنيا تو برزخ وجدانا گير بيفته .


فقط بدبختي اينه اصولا آدم به موجودي به نام مشاور چي مي گه؟! بعدشم من كه همه چي رو مي دونم بد نيست يه چيزايي ياد اين يارو مشاوره بدم شايد به كارش اومد. هان؟ نظر شماها كه تجربه دارين !! چيه بروبچ همه چي دون؟






بعدانوشت:
از مشاوره برگشتم. حالم خوب نبود.الان بدترم. جلسه اول فقط تخليه اطلاعاتي شدم. فقط مي دونم خسته ام. پس فعلا....

۵ نظر:

سامانتا گفت...

البته ما بعد از اینکه از مشاور امدی صحبت کردیم.فقط نگفتی تاریخ بستریت کی شد؟همون بیمارستانی می ری که مشاوره معرفی کرد یا ان یکی که روانپزشکه گفت؟
خبر بده.

امیر گفت...

راستي اونجا اينترنت بهت نميدن كه وبلاگ رو آپ كني. تازه اگه اينترنت هم بهت بدن نميتوني تايپ كني، آخه آستيناي اون لباسه رو از پشت گره ميزنن. D:

Maanta گفت...

به هردوتون:
ديوونه ها!

مسلم گفت...

چقد این کامنت امیر قشنگه! :دی

Maanta گفت...

به مسافر:
ديوانه چو ديوانه ببيند خوشش آيد.