۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

فراموشي


هنوز آن قدر نگذشته بود
آن قدر نگذشته بود
كه يادتان برود
آن قدر نگذشته بود
كه آن چشم ها
لب ها
پيشاني
خم ابروها
يادتان برود
آن قدر دير نشده بود
كه آن قامت كشيده آن گام هاي سبك
آن چهره ي نوراني فراموشتان بشود
آن قدر نگذشته بود
كه
بتوانيد
شمشير
بر
نگاه پيامبرتان بكشيد
هنوز....

آن هنگام كه به نام اسلام
شمشير بر ان دو ديده فرود آورديد
نگاه پيامبرتان را از پشت آن دو چشم
نديديد؟

هنوز آن قدر نگذشته بود كه.....

چه جوان هستيد چه دل جواني داريد
روزتان مبارك

هیچ نظری موجود نیست: