۱۳۹۰ اردیبهشت ۹, جمعه

کمرنگی مزمن

یه چیزی باعث شد دوزاریم بیفته. بفهمم اوضاع همون قدر وخیمه که بچه ها میگن. که واقعا حواسم نیست. که واقعا کم رنگ شدم. که واقعا تلفنمو جواب نمی دم. اس ام اس ها رو دو روز بعد تازه اگه یادم باشه جواب می دم. PM ها رو که دیگه نگو.
آره چندوقتیه که نیستم. کجام ؟ نمی دونم. فقط حوصله ندارم. سرم گرمه هیچیه.

"سمان " وبلاگ زده و من خنگ تازه فهمیدم. بعد این همه وقت .
حالم گرفته شد.  باید یه فکری به حال خودم بکنم. یه هفته به خودم فرجه می دم دست و پامو جمع کنم. مخم احتیاج به خونه تکونی داره قلب رو هم بی خیال.بذار همون جوری قاطی پاطی بمونه. انباری شده رسما!

به هر حال "سمان" جونم مبارکه بلاگت. حالا با خیال راحت هرچی می خوای بنویس. فقط عفت کلام یادت نره!این جا زن و بچه مردم زندگی می کنن!

و
see you soon :)

۸ نظر:

علیرضا گفت...

ایول عنوان وبلاگ :)) لایک بسیار :دی

Maanta گفت...

منم لایک بسیار ایضا. ضمنا دقت کردی عنوان بلاگ از پست هاش طولانی تره :)

سمان گفت...

بی خیال هانی
اصلن انگار حال و هوای اردیبهشت و این جور حرفاس
این روزا کمرنگی اپیدمی شده، یه جورایی انگار حس دیفالته همه همینه
برا همه پیش میاد
خودش میاد، خودش هم میره
.
.
مـــرســـی بابت تبریک
امیدوارم یه چیزایی بنویسم این تو
و اینکه
عفت رفته مرخصی بدون حقوق
(:

علیرضا گفت...

سمان رو می شناسم دیگه؟ آره؟

Maanta گفت...

آره می شناسیش. خوب فکر کن!!!

Maanta گفت...

سمان جونم : می گم بیا حقوقم بده بهش حالشو ببره.
بعدشم بازم مبارکه :)

zozo گفت...

maanta junam manam jadidan daram be hese i hate my life o i hate the world todayo inam zendegie ma darim dochar misham.
kooooommmmaaaakkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkk

Maanta گفت...

زوزو جونم ,
آخه من خودم کورم , چه جوری عصاکش تو بشم؟!
بعدشم , چی شد؟!