۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه

بالاخره اين شركت اشك ما را هم ديد!
بسي خوش گذشت!

۳ نظر:

كاسني! گفت...

آخي ...

مسافر گفت...

ای بابا!
تو هم ما رو کشتی!
خوب بزن بیرون از این شرکت چیپ! قال قضیه رو بکن بره پی کارش.
واللللللللللا !

Maanta گفت...

آخه الان بحث حق و حقوقه! نمي تونم برم فعلا
يه جورايي شده ميدون جنگ. هر كه بره باخته.
روكم كني واينا!! :)
بعدشم تازه يه رييس مالي داريم به جان تو با زبونش مار رو از تو لونه مي كشه بيرون. ديروز همچين خرم كرد كه باور كن نزديك بود يه قرارداد مادام العمر بنويسم !