۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

کافه loser با کلیه ی اضافه

دیشب را رفتیم کافه ی عزیز دلمان. سه تایی نشستیم و خاطره نشخوار کردیم. با طعم بستنی قهوه و شکلات , یک برگ سوسن عنبر و البته چیپس و پنیر!
این کافه "نت" عزیز بدجور ریلکسیشن خون آدم را بالا می برد. دقیقه به دقیقه که می گذرد ماهیچه هایت شل تر می شوند و تن صدایت پایین تر می آید تا جایی که مرد می خواهد چشمانش را باز نگه دارد یا از جا بلند شود و برود!!
این کافه از آن جاهایی است که توی این شهر ماندن را راحت تر می کند و شیرین تر.


"ذن و فن نگاهداشت موتورسیکلت" را بی خیال شدم. مطمئنم بدترین ترجمه ی موجود در بازار گیر من افتاده بود. خیلی جوانمردی کردم که تا همین 100 صفحه اش را هم دوام آوردم. در اولین فرصت ترجمه ی بهترش را پیدا خواهم کرد.

"عقاید یک دلقک" را تمام کردم به جایش. کتاب محشری است با آن شخصیت ناراحتش که اگر از "هولدن" ناتوردشت ناراحت تر نباشد , راحت تر نیست. گیرم کمی عفت کلامش بیش تر است! این جور بیچاره ها به درد خیلی فکرکردن دچارند. و من عاشق چنین بی چاره های ناراحتی هستم. " عقاید یک دلقک" از آن کتاب های پر از جمله ی قصار است که جان می دهد برای نقل قول. مانده ام چندماه پیش چرا جلو تر از صفحه ی ده نتوانستم بروم. این بار صبح که بیدار می شدم فقط زودتر حاضر می شدم تا برسم به مترو و بتوانم بقیه ی کتاب را بخوانم!!

حساب کردم دیدم هیچ رقمه نمی توانم تا تابستان پولی را که لازم دارم پس انداز کنم. کسی راهی ندارد عجالتا برای یک پولداری کوچک در زمان کوتاه؟ حساب کردم با توجه به آن که کلیه را هم حدود پنج تومان می خرند , هر دوشان را هم که بفروشم پول کم می آورم. به قول "زوزو" حتی اگر بمیرم هم دیه ام  از پولی که می خواهم کم تر است.

با سمان مسابقه ی کی "Loser"تر است گذاشته ایم. با آخرین عاشق پنج ساله ای که گیر من آمد فعلا من در صدر جدول هستم!!

"سم" که در عالم دیگری سیر می کند  , پگی هم تا دماغ توی کتاب فرو رفته. بقیه ی بچه ها هم هرکدام سر خانه زندگیشان هستند. "زینب" هم که آن سر دنیاست. فعلا من مانده ام و حوضم!!

۷ نظر:

سمان اینا گفت...

من که همیشه کنار حوضت هستم...حالا گیریم یه کمی بی حوصله...
....

دیدی این همه اصرار برای "عقاید یک دلقک" بی دلیل نبود!!
تراست می هانی، تراست می.
راستی یادمه دفعه قبل که گیر کرده بودی سر این کتاب یه پست در همین رابطه داشتی...

سمان اینا گفت...

اها راستی یادم نبود "سم" اون یکی سمانه است...
برای همین تعجب کردم

.....

حالا قدر منو بدون...
بی حوصله، با حوصله، لوزر، وینر(در این مورد خاطره ای ندارم)، سر کار، بیکار، اونر دنیا، همین سر کوچه و و و همیشه هستم...

zozo گفت...

اگه بدونی که من 1 روز کامل صرف چه کاری کردم خودت کاپ the loserest in the world رو دو دستی تقدیمم می کنی.پس فعلا در این مسابقه دو نفرتون من اولم

سم سم گفت...

من خيلي هم در اين عالم تشريف دارم.جنابعالي معلوم نيست كجاييد(با عصبانيت)
آدرس شماره تلفن حوضتو بده بلكه اونجا پيدات كنيم.

Maanta گفت...

بابا سم جونم :
آی تراست یو بیب!
بعدشم من قدرتو می دونم! بیلیو می!

به زوزو:
خاک وچوک! چیکار داشتی می کردی؟ باز یه دقیقه مواظبت نبودیما!

به سم سم:
عمع ی منه گوشیش همش خاموشه؟می دونی که من دیروقت می تونم بزنگم در نتیجه خونتونو نمی تونم بگیرم. می مونه گوشیت که همیشه خدا آنتن نداره. با این محلتون :(

مسلم گفت...

من عقاید دلقک رو هنوز نخوندم. یعنی از هاینریش بل نخوندم اصاً! توصیه میشه؟
تضمین میکنی خوشم بیاد ینی!؟

Maanta گفت...

به به مسافرخان,خوبین شما؟
اگر ده صفحه ی اولش رو بیخیال شی,آره باحاله کتابش,بخون.