۱۳۹۰ مهر ۱۵, جمعه

ماموریت غیرممکن

آقا یکی برداشته یه زنگی رده به ما , یه ماموریت غیرممکن انداخته تو دامنمون. هیچ راه فراری هم نداریم رسما.
از اون ماموریتا که آخرش کلی آدم صدمه دیده هست دور و برمون.
از اون ماموریتا که فقط می تونی بگی " Oh , sh... . I'm SCREWED"
از اون ماموریتا که ...
خلاصه دعا کنید به خیر بگذره. هر چند فکر نمی کنم خیر زیادی توش باشه. عا کنید خیلی شر نباشه.
یعنی پیروزی که توش نیست. لااقل نهایت یه قطعنامه باشه با حداقل تلفات.  حالا گیرم جامش هم زهر باشه. اونم چشممون کور , دندمون نرم, سر می کشیمش. به جهنم...

هیچ نظری موجود نیست: