۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

این متن مخاطب خاص دارد

شب - تلفن- ایستگاه - تلفن و تلفن و تلفن - جمع - انار-عکس- حافظ - مادر - شب - تماس- شهر- کباب - گپ  - خنده - تعجب - خاطره - خنده - آب - آتش- خانه - شب  - صبح - ایستگاه - کوه - خنده -  چای - خر ما - پیاده - دیزی - حلقه - بام - غروب - پرتقال - شکلات - امامزاده - بازار - پیاده - خیابان - خیابان - خانه - کار - آرزو - طالقانی - کافه- چای - قهوه - کیک- زعفران- شلوار- خنده - گریه - خداحافظ- پیتزا - کوک - خیابان - پیاده- مترو -پول - شکلات تلخ- مترو- تاکسی- اسکان- بستنی- سرما- پارک- سینما- تاریکی - سرما- خنده - کافه- گالری- معماری- دکوراسیون- چای سبز با یاسمن - لیموناد- دختر- خنده - تاخیر- اتوبوس- میدان - بیمارستان- خداحافظ - خداحافظ- خداحافظ
و
شش ماه بعد...


این متن مخاطب خاص دارد. مخاطبش همان هایی هستند که این یک هفته را با هم گذراندیم و به بهانه ی مهمان هایمان , لحظات خوبی را کنار هم تجربه کردیم و مزه ی ملس خوشی فانتزی این دوران زیردندانمان خواهد ماند تا مدت ها...

"سمان" راست می گفت. ما حالا " Before Sunrise" را می فهمیم. زندگی کردیمش.
اگر شش ماه دیگر نشد که بروم , آن وقت داستان من هم می شود مثل همان فیلم. باز هم دختر قصه نمی آید. تا ببینیم before Sunset  چه خواهد شد.


شاید بعدتر که حوصله ام آمد, بنویسم که چه چزهای جالبی دیدم در این چند روز. شاید...

۳ نظر:

سمان اینا گفت...

"مزه ی ملس خوشی فانتزی" بهترین تعبیره و مطمئنا "زیردندانمان خواهد ماند"
:)
ااااخ
before sunrise
adrift in tehran
protect
.
.
.

امیرحسین گفت...

این نوع نوشتن رو دوست دارم!
تلگرافی!

Maanta گفت...

به سمان :
no boddies protects us against protectors!!!

به امیرحسین:
بعضی چیزها انقدر حرف بینشون هست که فقط می شه تلگرافی نوشتشون.