۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

هنوز هم؟

یه ساله رفتی و اسمت هنوز مونده تو این گوشی...
هنوزم قهوه‌تو مثل قدیما تلخ می‌نوشی؟
هنوز شب‌ها توی تختت کتابِ شعر می‌خونی؟
کناره پنجره شادی با یه سیگار پنهونی؟
هنوزم وقتی می‌خندی رو گونه‌ت چال می‌افته؟
هنوزم چشم به راهِ یه سواره زیبای خفته؟
هنوزم عینهو فیلما، یه عشق آتشین می‌خوای؟
هنوزم روحِ هـامـونو ، تو جسم جیمزدین می‌خوای؟
می‌دونم وقتی که بارون
تو شب می‌باره بیداری
بازم قمیشی گوش می‌دی
بازم بارونو دوس داری
یه ساله رفتی و عطرت هنوز مونده‌ توی شالم
بازم ردت رو می‌گیرن همه تو فنجون فالم
تو وقتی شعر می‌خونی منو یادت میاد اصلن؟
تو یادت موندن اون روزا که دیگه برنمی‌گردن؟
همون روزا که از فیلم و شراب و شعر پر بودن
یه کاناپه، دو تا گیلاس، تو و دیوونه‌گیِ من...
بدون حالا بدون ‌تو یکی دلتنگه این گوشه،
هنوزم قهوه‌شو تنها به عشقت تلخ می‌نوشه
می‌دونم وقتی که بارون
تو شب می‌باره بیداری
بازم قمیشی گوش می‌دی
بازم بارونو دوست داری





پ.ن.:
1- مرسی سمان :)
2- باحاله آدم اسمش یغما باشه.
.

۳ نظر:

سمان اینا گفت...

خواهش میکنم هانی
می دونستی که یغماشاعر ترانه های قمیشی و رضا یزدانی هست؟
پیکان، کوچه ملی، 7شنبه های بیمار و ...

Maanta گفت...

رضا یزدانی رو می دونستم. اما قمیشی رو نه!

قوطی گفت...

باحال تر اینه که اسم آدم مائانتا باشه :پی