۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

خیلی دور

گوشی را که بر می دارم , شماره را که
می گیرم ,   oo49...
گوشی را که بر می دارد , حرف که می زند,....
تا این جای کار همه چیز عادی است
اما
می فهمد آلمانی نمی فهمم , فارسی حرف می زند.
لهجه اش و صدایش را که می شنوم
...
لعنتی
چه قدر شبیه تو حرف می زند.
به همان مسخرگی!
لعنتی

۵ نظر:

محمد مدیر وبلاگ:MTCanada گفت...

سلام زاده ي بهار من زاده ي تابستانم به قولي زاده ي اسد/.
واي چه شاعرانه مي نويسي روح و دلمو بردي. :) ;)
نه جدا مي گم از ونوشته هات خوشم اومد راحت و بي آلايش مي نويسي.
مي دوني سبك نوشتنت تلفيقي از هنر و ادب و ادبيات و روح و عرفان داره يكميم فلسفي مي نويسي.
اما در كل خواننده رو جذب مي كني.
به منم سر بزن قابلم دونستي به ليت مي خوانمهات اضافم كن منم اگه اجازه بدي اضافت كنم.
www.mtcanada.blogspot.com
اگه به ما هم سري زدي دسته خالي نيا نمي خوام شيريني يا گل بياري فقط نظرتو بيار بيار اي فروغ فانوس روشن شبهاي خيلي تاريك اي بهار زمستان شبهاي سرد بي فراغ

من يكمي شوخم ببخشيد.
مي بينمت.

محمد مدیر وبلاگ:MTCanada گفت...

سلام دوباره تو اين فصل پاييزي.
اي بابا خواهش مي كنم قابل شما را نداره مي خواي دوباره نه اگه مي خواي دوباره تعريف كنما جون من تعارف نكني يه وقت.
مي خواي بچه ها رو خال قضيو دانيال و يونسم صدا كنما اون رفيقشون بيژنم بچه محلمونه ها خلاصه تعارف نكن ، ديگه خودت مي دوني خواستي يه ندا بده مي گم بچه هاي بالاهم بيان. :) ;)

من شما رو به لست پيوندهام اضافه كردم.
شما نمي خواي بكني؟
نه جدا يعني تا اين حد ديگه ايول دارم برات بازم تعريف مي خواي ديگه خيله خوب.

راستي بهاره بهار چه مي دونم زاده ي بهار مؤنتي يا مذكر ولي در گوشي مي گما تابلو هستش كه خانميا يه جورايي داد مي زنـــه :) .

اگه مي خواي به كسي نگم 5000 تومان مي شه.
چيه ناراحتي؟ نميدي؟
منم به همه ميگم؟
مي گي چرا؟
اخه گردنم كلفته (يه جورايي هم با كامران خان فاميليتي دارم.)

در گل ببخشيد من شوخي مي كنم نيومده پسرخاله شدم نه جدي گفتم از خواندن مطالبت لذت بردم .
مانتا جان كه اسمتم شبيه به يك كشور بسيار زيبا در اروپاست برات آرزوي موفقيت مي كنم.

قابل دونستي ما رو هم به خواندنيت ها اضافه كن.

در خدمت دوست گراميتان هم هستيم هر سوالي بود در خدمتيم.
ايشالله كه شما هم مي رين نگران نباشين يه جو اراده مي خواد و فعل خواستن و مفعولي به نام تلاش.
پيرزو باشيد.

محمد مدیر وبلاگ:MTCanada گفت...

سلام دوباره تو اين فصل پاييزي.
اي بابا خواهش مي كنم قابل شما را نداره مي خواي دوباره نه اگه مي خواي دوباره تعريف كنما جون من تعارف نكني يه وقت.
مي خواي بچه ها رو خال قضيو دانيال و يونسم صدا كنما اون رفيقشون بيژنم بچه محلمونه ها خلاصه تعارف نكن ، ديگه خودت مي دوني خواستي يه ندا بده مي گم بچه هاي بالاهم بيان. :) ;)

من شما رو به لست پيوندهام اضافه كردم.
شما نمي خواي بكني؟
نه جدا يعني تا اين حد ديگه ايول دارم برات بازم تعريف مي خواي ديگه خيله خوب.

راستي بهاره بهار چه مي دونم زاده ي بهار مؤنتي يا مذكر ولي در گوشي مي گما تابلو هستش كه خانميا يه جورايي داد مي زنـــه :) .

اگه مي خواي به كسي نگم 5000 تومان مي شه.
چيه ناراحتي؟ نميدي؟
منم به همه ميگم؟
مي گي چرا؟
اخه گردنم كلفته (يه جورايي هم با كامران خان فاميليتي دارم.)

در گل ببخشيد من شوخي مي كنم نيومده پسرخاله شدم نه جدي گفتم از خواندن مطالبت لذت بردم .
مانتا جان كه اسمتم شبيه به يك كشور بسيار زيبا در اروپاست برات آرزوي موفقيت مي كنم.

قابل دونستي ما رو هم به خواندنيت ها اضافه كن.

در خدمت دوست گراميتان هم هستيم هر سوالي بود در خدمتيم.
ايشالله كه شما هم مي رين نگران نباشين يه جو اراده مي خواد و فعل خواستن و مفعولي به نام تلاش.
پيرزو باشيد.

مسلم گفت...

ما که نفهمیدیم! باشد که دیگران به فیضی عظیم نائل گردند!

Maanta گفت...

زیاد به خودت فشار نیار. اون که باید می فهمید هم نفهمید!