۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

جای خالی گل مریم

 همان موقع که پاواراتی مرد ,عزادار نوری شدیم. پیشواز رفته بودیم انگار.می دانستیم می رود و می خواستیم که نرود.
نوجوانی های ما , به رنگ "نوری" بود. موسیقی متن رویاهای نوجوانی هامان ,کلبه ی جنگلی ,مه,باران,دریا و آتش زیر دیگ , صدای نوری بود.
هنوز "سی دی" سوسولی بود و ما با چه زحمتی آهنگ های نوری را روی کاست ضبط می کردیم. "نوری" نوستالژی ما نسل بدون نوستالژی بود.

یادم هست اوایل که عاشقش شده بودیم با پگی, صدایش را برای مامان گذاشتم و گفتم مامان بگو این خواننده چند سالشه؟
مامان گفت بیست و هشت ,نه!!
و حظی بردم وقتی که خندیدم و گفتم : برو بالا. شصت و خورده ای را کم کم دارد.
و دلم چه قدر می خواست که اقعا بیست و هشت ,نه سالش بود و حالا حالا برایمان می خواند.
"بابک بیات " که رفت , برایم خاطره نبود که عزادارش شوم , به جایش از همان موقع , نگران سن و سال نوری بودم و عزادار مرگ نرسیده اش

ثنا گفت : نوری مرد
و من
.....

صبح لعنتیه ساکتی است امروز
سرم دارد می ترکد

بعضی ها که می روند جایشان توی دنیا خالی می ماند , خیلی ها می روند و جایشان را دنیا زود پر می کند انگار نه انگار اما بعضی ها
 بعضی ها جایشان تا ابد خالی می ماند .
جای "نوری" خالی است و می ماند.

هیچ نظری موجود نیست: