۱۳۸۸ اسفند ۱۲, چهارشنبه

شكر خوري در عصر حجر

خداجون
مي گن خيلي وقت پيش ، تو يه جايي كه اسمش تو مايه هاي " زر" بوده ، ازم پرسيدي مي خام بيام تو اين دنيا يا نه؟ بعد من خنگم برگشتم با ذوق و شوق گفتم آره آره مي خام.
خب ، خدا جون حالا من يه شكري خوردم . بچگي كردم! نمي فهميدم.
اما
خدا جونم ، قربون اون جلال و جبروتت
تو چرا عقلتو دادي دست يه بچه؟

۲ نظر:

مسافر گفت...

پایتم! بزن قدش انصافاً!

Maanta گفت...

ما مخلصيم برادر!