۱۳۸۸ اسفند ۱۲, چهارشنبه

استاد يا حكيم


يه بلاگي بود كه پارسال خوندمش. مال يه دختر كه توي فرانسه دكتراي طراحي صنعتي مي خوند. نمي دونم چرا اما از همون پارسال ديگه ننوشت .
هر از چندگاهي مي رم بلاگش و همين طوري شانسي بعضي پست هاشو مي خونم. كاش دوباره مينوشت. نوشته هاشو دوست داشتم .
اين بخش از نوشته هاشو امروز خوندم دوباره . جالب بود.

 استاد پرسید:" سخنرانی هروه رو گوش کردی؟
گفتم:" بله!"
- بیست سال قبل توی یک کنفرانس، یک سخنرانی داشتم... اون روز بعد از تموم شدن حرفهای من حضار همینقدر با شور و حرارت برای من هم دست زدن و تشویقم کردن...
- خیلی خوبه...
- اما اونروز من دقیقا برعکس حرفهایی که امروز هروه زد رو ثابت کرده بودم...
- ...
- بیست سال با تئوری هام کنفرانس دادم و برام دست زدن....و امروز هروه خلاف اون حرفها رو ثابت می کنه و براش همونقدر دست می زنن...
- ...
- "حضار" کارشون دست زدنه...این تویی که باید بدونی زندگیت رو داری وقف اثبات چی می کنی...
- ...
- می فهمی دخترم؟...این مهمترین درس زندگی من بود...
- ...
- ...
- ...

اين هم آدرس بلاگش :
http://www.safireiran.blogfa.com

۱ نظر:

مسافر گفت...

یزرگترین مانع آزادی فردی ما با هم بودنه.