۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

این روزها را سعی کردیم چگونه بگذرانیم؟

امسال از کل جشنواره چهار تا فیلم را شد که ببینم. یکی از بلیت ها هم سوخت که نمی دانم چه فیلمی بود. یکی هم به رضا رسید که "چمدان" مانی حقیقی بود.

فیلم هایی که دیدم جدا از "توطئه" که فاجعه بود , "گزارش یک جشن" بود از حاتمی کیا و " از پاریس تا پاریس " از محمدحسین لطیفی و " پایان نامه" حامد کلاهداری!

از فیلم ها برای "سینمافا" خواهم نوشت.
اما مهم تر از خود فیلم ها , حواشی شان بود که ترجیح می دهم از آن ها بنویسم.
اول از همه " گزارش یک جشن" بود که هنوز که هنوز است با همه یاعتقادی که هنوز هم به مرحوم شدن "حاتمی کیا"ی عزیز بعد از "خاک سرخ" دارم , ته دل امیدوارم که معجزه ای رخ بدهد و باز "روبان قرمز" دیگری رو کند. هر چند تا به حال که فقط ناامید شده ایم.
به هر حال فیلم را در سینما کانون دیدیم و چه قدر فضا و معماری کانون قشنگ و کار شده است. لذت تماشای سالن و باغ کانون از خود فیلم بیش تر بود. بعد از فیلم هم که بیش تر وقتمان به آه کشیدن برای یک فیلم دیگر از حاتمی کیا بود.

فیلم بعدی " از پاریس تا پاریس " بود. که این یکی را سینما بهمن دیدم و جو سالن موقع پخش سرود ملی و ایستادن تماشاچی ها و دست زدنشان به افتخار پرچم ایران خیلی جالب بود! هر چند دست زدنشان چند جای بی ربط کمی ما را در معنای کف زدنشان موقع دیدن پرچم دچار شک می کند!! خوب است که آدم ببیند بعضی ها هنوز پرچم ایران را که می بینند دلشان می لرزد.
خروجی سینما هم که یک فاجعه ی به تمام معنا بود. کوچه ای پر از گل و لای و تنگ و تاریک!

و از همه مهم تر فیلم "کارنامه" که تماشای چنین فیلمی درسینمایی که بیرونش یعنی میدان انقلاب را کیپ تا کیپ نیروهای ویژه گرفته بود مزه ی دیگری داشت. فیلمی به قول خیلی ها طرفدار دولت و ضد مخالفین !
قرار شد از خود فیلم حرفی نزنم که این جا نمی زنم. اما دیدن قیافه ی "سمان" بعد از هر دیالوگ تماشایی بود!
و از همه جالب تر راه برگشت که مترو در ایستگاه بهشتی خراب شد و مجبور شدیم کلی پیاده روی کنیم و نصفه شبی!! (نه و نیم شب) زیر پل سیدخندان منتظر تاکسی بایستیم. و تازه آخرش هم .... :)

۱ نظر:

سمانه گفت...

کارنامه نه، پایان نامه....
ضمنا
بعد از 1 روز قیافه ام هنوز همون شکلیه....
اونوقت
"فیلمی به قول خیلی ها طرفدار دولت و ضد مخالفین !" اونم با علامت تعجب؟! واقعا؟! علامت تعجب برای چیه دقیقا؟!