۱۳۹۰ مرداد ۱۰, دوشنبه

Mission Impossible

فقط باید هر طور شده این یک ماه رو زنده بمونم!


روز داروسازی پنج شهریوره و قراره کارخونه رو افتتاح کنیم. الان در اوج کار هستیم , همه دارن له می شن زیر فشار کار! 30 روز وقت داریم و چند ماه عقبیم. آتش نشانی هم به لوله های آب گیر داده و تو این وضعیت , همه دیوارا دوباره کنده شدن! تو زانو تو خاکیم خلاصه.


ماه رمضون هم که شروع شده و قربونش برم روزهام هم که شدن 15-16 ساعت!! تو این گرما و این همه راه تا خونه, حلالمون کنید خلاصه.


استادجان هم که قول داده بود برای خونه کار نده ,حالا شش تا شش تا پلان می خواد ! تازه به طرح متوسط هم راضی نیست و عینهو آب خوردن رو پلانت یه ضربدر میزنه به این بزرگی!


خلاصه , حالا می بینید چرا می گم این یه ماه تنها هدف زندگیم , زنده موندنه و لا غیر!!

هیچ نظری موجود نیست: