۱۳۹۰ مرداد ۲۱, جمعه

تنهایی یک زخم

سخت است. درد دارد و سرگیجه و تهوع و سردرد
دوره ی نقاهت رابطه را می گویم. رابطه ای که جراحی شده , کنده شده و دور انداخته شده. جایش درد می کند , می سوزد و
بدتر این که رابطه ای که دیگر نیست , توهم بودنش درد می کند . مثل پایی که قطع شده اما انگشت شستش هنوز می خارد.
به هر حال رابطه ای که خلاف اصولت باشد را باید کنار گذاشت , حالا هر چه قدر هم که سخت باشد , فقط کاش راهی هم برای تمام ایکاش هایی که بعدش  به سراغت می آید وجود داشت. راه فراری برای فراموشی. اما حیف که جای زخم لعنتی هر رابطه , هر ثانیه تمام واقعیت نبودنش را توی صورتت تف می کند.

اما حریم امن را باید ترک کرد حتی به قیمت زخم خوردن که یک گوشه ملندن عین مردن است. عین نبودن و نبودن وقتی که هستی گناهی است نابخشودنی ....

۲ نظر:

سمان گفت...

کدوم رابطه اونوقـــت؟؟؟1!!!
من فردا با مامانت یه صحبتی داشته باشم...

Maanta گفت...

حالا :))