ده تا از سنم کم می کنم تا ببینم اول این دهه کجا بودم!!! از این همه تغییر وحشت می کنم. مهم ترین دهه تو زندگیم داره تموم می شه و من از اون دانش آموز بی سروصدای مودب سلطان قلب ها!!! الان فقط سلطان قلب هاشو هستم :) والبته به جاش فروتنی به خصوصیاتم اضافه شده !
یه دهه پیش کجا و الان کجا! الان ما شدیم خانم الف. در حالی که اون موقع نهایتش الف بودیم و بس.
چه راه درازی اومدیم و چه کارها که نکردیمو چه تجربیاتیو و چه دوستای جدید و چه چیزهایی که یاد گرفتیم و چه چیزایی که یادمون رفت.
این دهه برای من تموم شدن نوجوونی عزیزم و شروع جوانی با همه ی ابهامات و انتخاب ها و مسئولیت هاش بود.
دهه ی هشتاد عزیز خداحافظ و دهه ی نود بگیر مارو که اومدیم...
۵ نظر:
مثل اینکه جدی جدی از خونه تکونی موچی!
من میام :)
ما که نیسدیم. مسافرتیم. بذاری سه شنبه میایم. نصمه قیمت هم هست
به سمان:
حالا :)
به علیرضا:
پس بزن که بریم :)
به احسان:
سه شنبه ما مسافرتیم ولی خیلی اینو گفتن شاید انداختیم عقب هفته دوم عید رفتیم. اون موقع اوکی هستین؟
اونو هستم. فقط بعد از ظهر باشه دیگه لطفا
ارسال یک نظر