نمی خواهم چیزی بنویسم. می خواهم فقط بنشینم و زل بزنم به صفحه ی سفید و فکر کنم. فقط و فقط فکر کنم. گاهی یک صفحه ی منتظر برای نوشته شدن می تواند کلمه ها را هل بدهد توی ذهن و تمام تصاویر گنگ و شکل نگرفته ی آن پشت ها را با صفت ها و اسم ها و فعل ها و حرف های ربطش جلوتر بیاورد و واضح جلوی چشم هایت بگیرد.
می خواهم فقط به صفحه ی سفید زل بزنم و همه چیز را توی خلاء ذهنم بنویسم.
می خواهم فقط به صفحه ی سفید زل بزنم و همه چیز را توی خلاء ذهنم بنویسم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر