۱۳۹۱ اسفند ۱۵, سه‌شنبه

خوش خوشان

با آر. از سرویس پیاده شدیم و توی این هوا ، کنار جاده مخصوص , لابه لای خاک های خیس و چمن های کوتاه و بید مجنون های کوتاه  که آن قدر باهوش بوده اند که بوی بهار را شنیده باشند و بیدار شوند, برای خودمان خوش خوشان آمدیم سمت شرکت

این جور وقت هاست که آدم عاشق می شود. عاشق همه چیز مخصوصا عاشق آن بالا بالاها....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر