۱۳۹۱ فروردین ۲۲, سه‌شنبه

ناامیدی یک مجسمه بلاهت

وقتی مدیرت جلوی مدیرعامل توی جلسه از تو  ( کل گروه) یک احمق کلّا تعطیل می سازه و تو صرفا به علت محدودیت های کاری مجبوری ساکت بمونی و لبخند ژوکوند بزنی , چه حسی داری؟
من الان اون حس رو دارم.
کل جلسه بررسی مشکلات گروه بر باد فنا رفت. هر چند من یکی که مدت هاست از این جلسه های چندین ساعته قطع امید کردم.
این شرکت یه مجسمه بلاهت داره , اون هم بی شک بنده هستم!!! :)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر