۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

براي ثبت در تاريخ

توي دلم دارند رخت مي شويند!
بساطي است خلاصه.
حتي بوييدن صفحات قرآنم هم آرامم نمي كند.
توي پاهايم حس ندارد.
حالم دارد به هم مي خورد.
دستانم.....


شايد ككم آن قدرها هم نمرده باشد. گاهي هنوز مي گزد انگار!

۳ نظر: