جشنواره نوشت :روز نهم :
"پرسه در مه" امتياز 10/7
اين فيلم را روز شماري مي كردم كه ببينم. هر چه باشد كارگردانش يكي از فيلم هاي مورد علاقه ام " پابرهنه در بهشت" را ساخته . 
فيلم كه شروع مي شود داد مي زند كه كار كار خود "توكلي" است. خوب است كه آدم انقدر زود امضا پيدا كند و كارهايش قابل تمييز باشند. 
هرچند من سر از علاقه ي توكلي به راهروهاي بيمارستان در نياوردم .
داستان را " امين" (شهاب حسيني) نوازنده ي پيانويي تعريف مي كند كه اكنون در كما است و سعي مي كند به ياد بياورد چرا به كما رفته است .امين موزيسيني مغرور است كه از جايي به بعد دچار سكته ي ذهني مي شود و ديگر قادر نيست آهنگ جديدي بنويسد . اين وضعيت كم كم تبديلش مي كند به انساني ماليخوليايي و كم كم با همسرش رويا ( ليلا حاتمي ) دچار مشكلاتي مي شود و...
نكات مثبت :
- داستان مثل " پابرهنه در بهشت" قسمت اعظمش به مونولوگ مي گذرد و اين تماشاچي را بيشتر با دنياي دروني قهرمان داستان درگير مي كند . 
- بازي ها خوب هستند . هر چند "ليلا حاتمي" مثل هميشه در بروز احساسات خساست به خرج مي دهد . "شهاب" هم نقش بيمار رواني را خوب اما كمي كليشه اي بازي كرده. اما حركات صورت ، گردن و چشم هايش در جاهايي ، علاوه بر "رويا" اعصاب ما راهم خوب خورد مي كند.
- شروع داستان از زبان يك بيمار در كما ايده اي خوبي بود.
نكات منفي:
- داستان كمي كش دار بود و البته آنهمه پرش ، رفت و برگشت و داستان كمي يك خطي و بدون فراز و فرود احتمالا موقع اكران استقبال از فيلم را تاحدودي بي رمق خواهد كرد.
-وجود هنرپيشه هاي قدر مثل " مسعود رايگان" و " احمد ساعتچيان" در هر فيلمي مي تواند دست كارگردان را براي استفاده از آن ها و رونق دادن به فيلم باز بگذارد . اما اين جا توي اين فيلم اين دو نفر جدا حرام شده بودند.
- بالاخره "استاد" موسيقي امين را از روي ديوار دزديد يا نه؟ من كه نفهميدم.
پ.ن.:
ديدن دو فيلم پشت هم از "ليلا حاتمي" كه تقريبا نقش هاي مشابهي داشت و هر دو فيلم هم از عامل موسيقي يكي ويولونسل و ديگري پيانو باعث شده بود كه ما مدام داستان ها را با هم قاطي بكنيم. براي يك روز ديدن 4ساعت "ليلا حاتمي " جدا اوردوز بود . 
پ.ن.2: 
"پابرهنه در بهشت" مطمئنا فيلم قوي تري بود . 
 پ.ن.3:
امروز را هم به جاي سينما در خدمت مادر گرام مي باشيم . باشد كه التفاطي نموده ما را بهشتي فرمودند! پس فيلم هاي امروزكه طبق برنامه ي بسيار دقيق جشنواره بايد " كيميا و خاك" به كارگرداني عباس رافعي و " شكارچي شنبه" به كارگرداني پرويز شيخ طادي باشد. حيف شد دلم مي خواست دومي را ببينم. "سينه سرخ" اش را در جشنواره هاي قبلي دوست داشتم.
ای جان!! بازم از لیلا بنویس. :دی
پاسخحذفآره، لیلا رو یادم رفت. همچنین درام شیدا. صدای ثرآن خوندن لیلا همین حالا تو گوشمه! " و رتل القرآن ترتیلا"
عجب آدماي چيپي پيدا مي شنا! :)
پاسخحذف